سفارش تبلیغ
صبا ویژن

                          


زمانی که تمام مسئولین رده های با لا و متوسط نظام در حسینیه امام خمینی (ره) حاضر بودند و رهبر انقلاب در حال سخنرانی و بیان راهبرد برای ایشان بود، آقای هاشمی رفسنجانی در حال سخنرانی برای خانواده های برخی کارکنان مجمع تشخیص مصلحت بود و بر مواضع پیشین خود پای می فشرد! بدیهی است که عذر تراشی سخنرانی برای خانواده های برخی کار کنان مجمع تشخیص مصلحت بهانه ای توخالیست که نمی تواند در انحراف اذهان بیدار مردم نقش قابل توجهی داشته باشد. جالب است که مسئولین رده چندمی مجمع، همچون آقایان رضایی و روحانی در دیدار با رهبری حضور داشتند و آقای رفسنجانی خیر! هاشمی رفسنجانی پس از شکست جریان مطبوعش در انتخابات گذشته و خصوصا پس از کنار گذاشتن از ریاست مجلس خبرگان کما بیش دست به چنین حرکت هایی زده است که نتیجه ای جز انزوای روز افزونش را به دنبال نداشته است.

غیبت هاشمی
غیبت غیر موجه هاشمی اگر چه در کفه ترازوی وزن مسئولین نظام بی تاثیر است و لیکن این حرکت عامدانه، نشانگر انحراف هر چه بیشتر آقای رفسنجانی از مسیر روشن انقلاب اسلامی است. انحرافی که آن را می توان در تفاوت دیدگاه های نامبرده با مواضع دقیق رهبر انقلاب به گونه ای روشن مشاهده نمود. هاشمی رفسنجانی بارها ضمن حمله شدید به مواضع مقتدرانه ایران در سازمان های بین المللی این مواضع را موجب تضعیف نظام دانسته است، امری که هاشمی حتی در جلسه چند روز قبل خود و همزمان با جلسه رهبری با مسئولین نظام بر روی آن تاکید می کند: «متاسفانه ما در سیاست خارجی به گونه ای عمل کرده ایم که انقلابیون منطقه حاضر به اعتراف این امر (الگو برداری از انقلاب ا یران) نیستند.»
تاکید هاشمی بر غلط بودن سیاست خارجی معقولمان در این دوران امریست که با مخالفت چند باره رهبر انقلاب مواجه شده است. حضرت آیت الله خامنه ای در دیدار با مسئولین نظام در همین رابطه فرمودند :« چهارم از نقاط مثبت: اعتبار بین‌المللى. بنده موافق نیستم با این نظر که امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللى وضع منفى است؛ به هیچ وجه. گاهى این مسئله در بعضى از اظهارات شنیده میشود، گفته میشود. نخیر، امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللى بسیار خوب است. امروز جمهورى اسلامى در فضاى سیاست بین‌المللى، به عنوان یک کشور محترم، اثرگذار، معتبر و متنفذ در دنیا شناخته شده است. این عزت بین‌المللى را که ناشى از عوامل خاص خودش است - حضور مردم، ایستادگى مردم، شعارهاى روشن و واضح انقلاب در دست و زبان مردم و مسئولین - فلان حرکت یک دولتى در یک گوشه‌ى دنیا که حالا یک دهن‌کجى‌اى میکند، یک حرفى میزند، نمیتواند خدشه‌دار کند. این حرکتها همیشه بوده. بعضى خیال میکنند اگر امروز فلان دولت مستکبر، چه در اروپا، چه در غیر اروپا، نسبت به جمهورى اسلامى یک حرفى میزند، یک چیزى میگوید، یک اظهارنظرى میکند که اهانت‌آمیز به جمهورى اسلامى است، این معنایش تنزل رتبه‌ى جمهورى اسلامى است؛ نه، اینها هر وقت توانستند، کردند. آن زمانى هم که ما متأسفانه یک مقدارى در مقابل دشمن کوتاه مى‌آمدیم، از این کارها میکردند. اینجور نیست که ما حالا چون ایستادگى کردیم، چون استقامت به خرج دادیم، بگوئیم اینها را سر لج آوردیم؛ نه. یک روزى در خطابه‌هاى مسئولینمان مناقب آمریکا ذکر میشد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبکسرى تمام، ایران را به عنوان محور شرارت معرفى کرد! یک روزى یکى از دولتهاى اروپائى نسبت به جمهورى اسلامى اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیه‌ى قهوه‌خانه‌ى میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجه‌ى یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! ..... هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلى زدن برآمدند. هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خرده‌اى سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگى جمهورى اسلامى، تصریح به شعارهاى انقلاب، تصریح به مبانى انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.
امروز بحمدالله اعتبار بین‌المللى ما بسیار خوب است. متقابلاً دولت آمریکا - که دشمن قلدرِ صریحِ مقابل ما بود - امروز منفورترین کشور در منطقه‌ى اسلامى است.»
این در حالیست که تنها سه روز پس از این سخنان رهبر انقلاب سایت اطلاع رسانی آقای رفسنجانی در اقدامی غرض دار با تکرار مصاحبه کهنه هاشمی سایت«دیپلماسی ایرانی» نشان داد نامبرده همچنان بر مواضع غیر اصولی خود لجوجانه پا فشاری دارد .در این مصاحبه آقای رفسنجانی با سیاه نمایی جایگاه ایران در فضای بین المللی می گوید:« مشکل فعلی ما این است که در خیلی از سیاست‌ها از آن موقع عقب‌تر هستیم، ولی در حرف، مطالبی گفتیم که مثل پتک بر سر ما می‌کوبند. متأسفانه فاقد یک نوع بینش و آگاهی کارشناسی شده در زمینه سیاست خارجی بوده ایم.... همین الان هم اگر اراده‌ای برای انجام یک دیپلماسی عاقلانه و غیراحساسی باشد، می‌توان روابط خوبی با کشورهای دنیا و در جهت منافع ملی داشت....» در ادامه این مصاحبه ،هاشمی رفسنجانی سعی می کند با تحمیل تحلیل خود به مخاطب ایران را در سطح دنیا منزوی نشان دهد. این سخنان نه تنها مخالف مواضع رهبریست بلکه با دیدگاه ملت نیز در تناقضی آشکار است. امری که در راه پیمایی های مقترانه و شعارهای دشمن شکن ملت ایران واضح بوده و هست.






نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 مرداد 19 توسط حق جو



آقای هاشمی رفسنجانی در مقاله ای که به مناسبت سالگرد مشروطه نوشته اند (و یا دستگاه عریض و طویلشان برایشان نگاشته اند!) به بررسی فضای آن دوران پرداخته اند. آنهایی که حرکات و گفته های هاشمی رفسنجانی پس از انتخابات ریاست جمهوری اخیر را پیگیری می کنند خوب می دانند که ایشان به جهت تلاشی که برای احیاء دوباره جریان مطبوعش (که عمدتا از شکست خوردگان انتخابات ریاست جمهوری و و یا از حامیان فتنه اخیر بودند) دارد، بعید است وقت گران بهای خود را صرف "واکاوی خیرخواهانه تاریخ" نماید! همین طور هم هست. در پایان این داستان سرایی نسبتا طولانی، هدف اصلی خود را نمایان می کند و آقای رفسنجانی سعی می کند دو جریان منحرف کم شباهت را به هم پیوند بزند تا شاید از این طریق "مظلومیت خویش را فریاد بزند". در ادامه با بیان نکاتی چند، سعی در رمز گشایی این "شبه بیانیه" داریم:
1- آنچه در مقاله آقای هاشمی آمده، اگر چه تمام واقعیت نیست، اما بیانیست درست از قسمتی از ماجرا. مهم اینجاست که هاشمی رفسنجانی سعی دارد با مصداق سازی های غلط برای داستانش، نگاهها را از "سران فتنه و خواص بی بصیرت" به سوی گروه بی بنیه و نو ظهور "جریان انحرافی" بچرخاند! در بخشی از مقاله آمده است: «حوادث تلخ و شیرین مشروطه آموزه‌های فراوانی برای احتمال تکرار دارد» و چه جمله زییایی!! اتفاقا باید گفت همین گوشه از حقایق که در مقاله آمده، بیش از همه طعنه به "خواص بی بصیرت" و "ساکتین" می زند! وقتی به بررسی دلایل شکست واقعه مشروطه می پردازیم، به سکوت خواص بی بصیرتی می رسیم که در همراهی آیت الله شیخ فضل الله نوری در جلوگیری از انحراف مشروطیت کوتاهی کردند و عملا زمینه بر دار شدن این عالم ربانی را فراهم کردند. البته یک تفاوت مهم وجود دارد وآن هم اینکه در جریان فتنه اخیر، مردم با بصیرت این دیار، گوش به فرمان و منتظر "خواص بی بصیرت" ننشستند و مانع از عرض اندام حقیقی فتنه شدند.
گریه هاشمی
2- در جای دیگری از این مقاله آمده است: «طراحان نقشه‌های شوم عصر مشروطه امروز به میدان آمده‌اند تا با سوءاستفاده از اختلاف سلیقه‌های داخلی و ادبیات به ظاهر ارزشی، برنامه روحانیت ستیزی خود را کامل کنند. این گروه تلاش می‌کنند مردم را از روحانیت جدا کنند و در میان روحانیون اختلاف بیندازند که متأسفانه این روزها شاهد آنیم.» اگر چه اغراض سیاسی و جاه طلبانه هاشمی رفسنجانی چشم ایشان را بر حقیقت بسته است ولی ما یادمان نرفته که توهین به روحانیت و حتی اصل اسلام در دوران اصلاحات به چه حدی رسید و چرا آقای رفسنجانی آن دوران را این چنین طاقت فرسا نمی دید. از این ها گذشته معلوم نیست که چرا هاشمی رفسنجانی خود و هم طریقانش را "همه روحانیت" می داند و چون خود را در معرض اتهام می بیند، همه روحانیت را نیز شریک درد خود می کند! آیا اعاظم روحانیون و علما، من جمله آیات عظام«مهدوی کنی»، «مصباح یزدی»، «صافی»، «خاتمی» «یزدی» و عموم مراجع و بزرگواران که مانند آقای رفسنجانی در دام فتنه نماندند از روحانیت نیستند؟!
3- گفتیم که مقاله آقای رفسنجانی تمام واقعیت نیست. آنچه درداستان ایشان احتمالا عمدی نادیده گرفته شده است، نقش استعمار پیر یعنی همان «انگلیس» دربه شکست کشاندن مشروطه است. امری که می توان دلیل آن را ترس از قرار گرفتن در برابر سوالات اساسی ای دانست که هاشمی تا کنون آنها یا بی جواب گذاشته و یا با زیرکی رفع و رجوع نموده است. سولاتی مانند این سوالات که «چرا فرزند دلبندش (مهدی) انگلیس را پناهگاه خود برای فرار از دستگاه قضایی ایران قرار داده؟!» و یا اینکه «چرا دختر عزیزش سعی در پیگیری مطالبات غیر قانونی اش از رسانه دولتی این کشور (بی بی سی) داشته؟!» و یا «چرا برخی نزدیکان و یاران غار گذشته نه چندان دور ایشان امثال آقای مهاجرانی به این کرکس پیر پناهنده شده اند؟!» و ...
مشخص است که آقای رفسنجانی عمدا «دزد را عوضی گرفته اند» تا دزد اصلی (خواص بی بصیرت و سران فتنه) با خیال راحت همچنان بچرخند! و امان از روزی که...!






نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 مرداد 18 توسط حق جو



آقای اکبر هاشمی رفسنجانی، که به علت یاری فتنه گران در ایام انتخابات و سکوت در برابر اقدامات آنها، از سوی مردم، از جمله مصادیق اصلی «خواص بی بصیرت» شناخته می شود، در این روزها که به ایام انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی نزدیک میشویم، سعی در بازسازی چهره خویش در اذهان عمومی دارد. وی و نزدیکانش بدون توجه به اینکه علت اصلی این مهجور شدن چیست و بدون تغییر رویه، سعی دارند با یادآوری خاطرات دهه اول انقلاب و عموما غلو کردن در مسائل و حتی تاریخ سازی، رفتارهای غلط آقای رفسنجانی را توجیه نمایند، امری که بعید می رسد موفقیت چندانی در بازسازی چهره هاشمی داشته باشد.

رفسنجانی
اما اخیرا و در همین راستا، سعی می شود هاشمی «تمام انقلاب» معرفی شود و اینگونه القاء شود که اگر مردم، هاشمی را از مسیر انقلاب بیرون بگذارند، فاتحه انقلاب خوانده میشود! «محمد هاشمی» برادر کوچکتر آقای رفسنجانی، که این روزها، تمام قد در دفاع از برادرش و آبروی خاندان رفسنجانی وارد صحنه شده، در مصاحبه ای، بدون اشاره به اینکه هاشمی کدامیک از ارکان رکین انقلاب اسلامی است، گفته است:«"انقلاب بی هاشمی" رویای محالی است!»
حال باید از آقای محمد هاشمی پرسید که چگونه این چنین بی تقوایی به خرج می دهند و انقلاب را برابر با هاشمی رفسنجانی قرار می دهند؟! آقای هاشمی که اینکه در آستانه هفتاد و هشت سالگی قرار دارند، قرار است چند سال دیگر سایه شان بر سر این انقلاب باشد و اگر ایشان نباشند(و به حکم قهری الهی، زمانی نخواهند بود!) با توجه به اینکه با استناد به فتوای آقای محمد هاشمی، قرار است انقلاب بی هاشمی محال باشد، پس از ارتحال ملکوتی ایشان لزوما انقلاب نیز باید از بین برود؟!!
به نظر میرسد، آقای هاشمی و نزدیکانشان بهتر باشد به جای این بزرگنمایی های نابخردانه، به اصلاح رویه بپردازند، تا حداقل در روز جزا و در پیشگاه الهی، مورد مغفرت باری تعالی و عفو قصورتاتشان قرار گیرند.






نوشته شده در تاریخ شنبه 90 مرداد 15 توسط حق جو