بعد از فتنه 88 که در روز عاشورا عده ای از  خدا بی خبر حرمت ایام سوگواری سرور و سالار شهیدان را نگه نداشتند مردم با غیرت ایران با خلق  حماسه ای مثال زدنی در روز 9 دی 88 برای همیشه این فتنه را جارو وبه زباله دان انداختند.

در آن روز هر فرد مسلمان و آگاهی به نوعی انزجار خود را از فتنه گران بروز داد.

روزنامه راه مردم در آن روز با انتشار روزنامه خود به صورت تمام مشکی و بدون تیتر وبا درج نام مقدس یا حسین (ع) با راه مردم همراه شد و در آن روز تاریخی زیبا ترین صفحه خود را به چاپ رساند.

روزنامه راه  مردم  یک بار دیگر روز گذشته (جمعه 9دی) با انتشار ویژه نامه ای در نماز جمعه تهران این روز تاریخی را گرامی داشت.






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90 دی 11 توسط حق جو



به گزارش عصر ایران به نقل از روزنامه میدل ایست مونیتر چاپ لندن، براساس این خبر، وزارت خارجه اسرائیل به دنبال ارائه پیش نویس لایحه ای به پارلمان این رژیم است تا از طریق آن کابینه اسرائیل ملزم به پیگیری و دریافت غرامت از ایران و دولت های عربی بابت املاک یهودیان در این کشورها شود؛ املاکی که به ادعای صهیونیست ها تا سال 1948 در این کشورها تحت مالکیت یهودیان بوده است ولی پس از آن مصادره یا رها شده بودند.

هدف از این اقدام، اضافه کردن این مسئله به سایر موضوعات مطرح در مذاکرات صلح خاورمیانه (مسئله فلسطین و اسرائیل) است.

پیش نویس این قانون به دو بخش تقسیم می شود. بخش نخست از کشورهای مصر، موریتانی، مراکش، الجزایر، تونس، لیبی، سودان، سوریه، عراق، لبنان، اردن و بحرین می خواهد بابت املاک 850 هزار یهودی به ارزش 300 میلیارد دلار غرامت پرداخت کنند. این رقم ها براساس آخرین سرشماری از یهودیان در سال 1948 گفته شده است.

اسرائیل همچنین می بایست از بحرین بابت املاک یهودیانی که در این کشور زندگی می کردند تقاضای غرامت کند.

در بخش دوم نیز ، وزارت خارجه اسرائیل می بایست از عربستان سعودی بخواهد تا غرامتی به مبلغ بیش از 100 میلیارد دلار بپردازد. دلیل این غرامت املاک یهودیانی است که از زمان پیامبر اسلام(ص) تاکنون در عربستان سعودی وجود داشته اند.

این بخشی از طرح هم اکنون با هزینه 100 میلیون دلاری توسط شماری از کارشناسان ارشد اسرائیلی در زمینه های حقوق بین الملل، تاریخ و جغرافی در دانشگاه های بار ایلان، بئر السبع، تل آویو، قدس و حیفا تحت بحث و بررسی است.

وزارت خارجه اسرائیل هم در بودجه 2012 خود، بودجه ای را برای این موضوع اختصاص داده است.

براساس این پیش نویس، کابینه اسرائیل می بایست از ایران هم در مقابل آنچه که " کشته و ناپدید شدن صدها یهودی در ایران " توصیف شده تقاضای غرامتی به ارزش 100 میلیارد دلار کند.

این در حالی است که با وجود تلاش های تل آویو برای مهاجرت یهودیان ایرانی به اسرائیل، ایرانیان یهودی بارها بر زندگی مسالمت آمیز خود  در کنار هموطنان مسلمان تاکید کرده اند.






نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90 دی 11 توسط حق جو



شبستان، آیت الله قرهی در صدو نود و پنجمین جلسه درس اخلاق خود به تشریح عوامل مؤثّر در طهارت قلب پرداخت و گفت: مرحوم چلویی به آیت‌الله‌العظمی ادیب گفته بودند: من آن موقعی که نیّت کردم دیگر در هر لحظه لقمه را مراقبه کنم، وجود نازنین آقا را دیدم.
متن کامل این جلسه درس اخلاق به شرح زیر است:
  
کنار رفتن حجب
وقتی خدای متعال سرّی مثل اخلاص را به بندگان برگزیده‌اش مرحمت می‌کند- طبق روایت شریفی که جلسه گذشته خواندیم - این بندگان آن‌چنان به واسطه این سرّ الهی جلو می‌روند که حتّی ملائکه‌الله هم از پرونده آن‌ها باخبر نمی‌شوند؛ یعنی حتّی ملائکه‌ای که مأمور به کتابت اعمال هستند، از نگاه به پرونده مخصلین عالم محروم هستند. لذا صورت ظاهر این پرونده سفید است.
عرض کردیم حضرت صادق‌القول ‌و الفعل، امام جعفر صادق (صلوات اللّه و سلامه علیه) بیان فرمودند: «وَ إِذَا وُقِفُوا بَیْنَ یَدَیْهِ تَعَالَى مَلَأَهَا مِنْ سِرِّ مَا أَسَرُّوا إِلَیْهِ» پروردگار عالم، موقعی که بندگان مخلص در محضر او قرار می‌گیرند، آن پرونده را پر می‌کند. یک دلیل این است که پروردگار عالم می‌خواهد بین خودش و آن‌ها مطالب رمزیّه و سرّیه باقی بماند. دلیل دیگر این است که ذوالجلال ‌و الاکرام می‌فرماید: آن‌قدر اعمال این افراد نزد من گران‌بهاست که فقط من می‌دانم و آن بندگان خالص خودم.
لذا آن‌قدر این بندگان خالص پیش می‌روند که صورت ظاهر حجاب‌های بین آن‌ها و پروردگار عالم - که حجاب‌هایی بین خدا و محبوبین است - کنار می‌رود.
آیت‌الله‌العظمی سلطان‌آبادی بزرگ (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، سلطان‌العارفین می‌فرمایند: سرّ این‌ که حضرت حق حبیبش را به معراج برد تا آن‌جایی که فرمود: «قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏»، جایی که دیگر هیچ ملکی جرئت نزدیکی به آن‌جا را ندارد،‌‌ همان اخلاص نبّی مکرّم است.
اخلاص یعنی انسان از هر چیزی خالص می‌شود ولو حجاب ظاهری؛ یعنی بین او و ذوالجلال ‌و ‌الاکرام هیچ حجابی نیست. وقتی پروردگار عالم را دید و به آن‌جا رسید که جز خدا هیچ ندید، پس عمل هم فقط متعلّق به او می‌شود.
پس لذّت اخلاص بسیار زیاد است، امّا طبعاً مجاهده می‌خواهد. اگر مجاهده نباشد، صددرصد انسان به اشتباه می‌-افتد.
 
لزوم تصفیه? عمل
وجود مقدّس مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌أبی‌طالب (صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌-فرمایند: «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ خَیْرٌ مِنَ الْعَمَلِ». این ‌که انسان عمل زیاد انجام دهد، زیاد کار خیر و عبادت کند، زیاد دست فقرا را بگیرد، زیاد نماز و روزه انجام دهد، خوب است امّا بهتر از این‌ها تصفیه عمل است. تصفیه عمل یعنی این‌که انسان بتواند عملش را خالص کند؛ یعنی کاری کند که به هیچ عنوان ولو به لحظه‌ای نفس امّاره و حتّی ملک نبیند.
لذا خود تصفیه عمل؛ یعنی خالص کردن عمل. خالص کردن خیلی سخت است، شیرینی دارد امّا صددرصد مجاهده، رنج و زحمت می‌خواهد. مثلاً باید به جایی برسی که وقتی از تو تجلیل می‌کنند، به گوشت امر کنی از این-جا به بعد نشنو! - خیلی عجیب است -
 
تسلّط بر اعضاء و جوارح
از آیت‌الله سلطان‌آبادی بزرگ (اعلی اللّه مقامه الشّریف) سؤال کردند: سرّ این‌ که انسان می‌تواند غیب را ببیند و آینده را بگوید، چیست؟ فرمودند: اگر انسان توانست خود را نبیند و خدا را ببیند، تمام است؛ چون همه چیز عندالله تبارک و تعالی است، صددرصد غیب و آینده را هم می‌بیند؛ چون آینده هم عندالله تبارک و تعالی است – کد بسیار زیبایی است، در آن تأمّل کنید -
بعد ایشان ‌فرمودند: منتها رمز دارد. عرضه داشتند: آقاجان! رمز چیست؟ فرمودند: رمز این است که انسان در ابتدا بتواند مسلّط به نفس و اعضاء و جوارح خودش شود.
وقتی انسان مسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح خودش شد، دیگر به دستش می‌گوید: غیر از خدا چیزی را نبین و غیر از خدا کاری را برای کسی انجام نده! مثلاً معنای این‌ که می‌گویند: اگر دستی انفاق کرد، دستِ دیگر نفهمد، یعنی همین که حتّی به خود آن دست می‌گوید: فراموش کن که انفاق کردی! تسلّط بر نفس و اعضاء و جوارح این‌گونه است.
وقتی عمل برای خدا خالص شد، اگر از او تجلیل هم کنند، می‌گوید: نشنو و نمی‌شنود. به چشمش می‌گوید: غیر از خدا نبین و جز او نمی‌بیند.
وقتی انسان عمل را تصفیه کرد و گفت: خدا! فقط و فقط می‌خواهم برای تو باشد؛ آن‌گاه بر او خطاب می‌شود: تو عاشق مایی و ما هم عاشق تو هستیم! چون فقط عاشق است که می‌خواهد در عشق بازی خود با معشوقش هیچ احدی مطّلع نباشد.
آن مرد عظیم‌الشّأن و الهی، ملّا محسن فیض کاشانی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) تمثیلی را بیان می‌کنند، ایشان می‌فرمایند: «الحَبیبُ غَیُورٌ بِمُحِبِّه» او غیور است بر آن چیزی که حبّ دارد. پروردگار عالم غیرتی است، نمی‌خواهد کسی بفهمد؛ برای همین است که پرونده خالی می‌ماند و همان‌جا آن را پر می‌کند. منتها این مطلب سختی دارد و سختی آن هم این ‌است که عمل خود را تصفیه کند.
 
نفوذ شیطان در عمل
برای همین است که وجود مقدّس مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله‌الغالب، علی‌بن‌أبی‌طالب (صلوات اللّه و سلامه علیه) مجدّداً بیان می‌فرمایند: «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ تَخْلِیصُ النِّیَّةِ عَنِ الْفَسَادِ أَشَدُّ عَلَى الْعَامِلِینَ مِنْ طُولِ الْجِهَادِ» تفصیه و خالص کردن عمل، سخت‌تر از خود عمل است.
نفس امّاره، وسوسه‌گران و شیطان ملعون می‌آیند؛ وقتی مأیوس شدند، دیدند که نمی‌شود او را منحرف کرد، او اهل عبادت شده است و عمل او عمل خوبی است، هر چه تلاش و کوشش می‌کنند، او گناه نمی‌کند و دست از عمل خوب برنمی‌دارد، راه را در این می‌بینند که نفوذ در عمل کنند و به این مطلب امید می‌بندند.
لذا یک مطلب این است که می‌گوید: کیست در عالم مثل تو که این‌قدر اشتیاق به عمل خیر داشته باشد؟ نفوذ در عمل! - عزیزم! این مطلب کد است، به آن توّجه کن! -
آیت‌الله آمیرزا جواد آقا ملکی تبریزی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) ‌، آن مرد عظیم‌الشّأن و الهی فرمودند: اگر از عملت زیاد خوشت آمد، بدان این مطلب از شیطان است ولو به این‌که به کسی نگویی، امّا خودت از عملت خوشت آمده باشد!
یک موقع انسان می‌گوید: الحمدلله، خدا را شاکرم، او لطف کرد. امّا یک موقعی از عملش خیلی خوشش می‌آید. ایشان می‌فرمایند: آن موقعی که از عملت زیاد خوشت آمد، بدان این وسوسه شیطان و نفوذ او در عمل تو است. او می‌خواهد تو را منحرف کند و بگوید: چه کسی بهتر از تو؟! آن‌وقت است که عُجب، انسان را می‌گیرد و به عملش مغرور می‌شود.
این‌که اولیاء الهی هر لحظه احساس می‌کنند دستشان خالی است، برای همین است. فکر نکنید آن‌ها تعارف می‌-کنند، خیر، جدّی جدّی هیچ عمل خیری را نمی‌بینند و برای همین دستشان را خالی می‌بینند.
شاید یک معنی اینکه پروردگار عالم هم پرونده‌شان را خالی می‌گذارد، همین است؛ چون وقتی خودش جدّی گفت: من چیزی ندارم، دستم خالی است. پروردگار عالم هم به این بنده‌اش لطف و محبّت می‌کند و پرونده خالی را پر می‌کند. امّا اگر ولو به لحظه‌ای احساس کرد که من یک عمل خوبی دارم، پروردگار عالم هم آن عمل را ثبت می‌-کند.
خدا کند انسان احساس کند پرونده‌اش تهی است، آن‌وقت است که وقتی مابین یدالله قرار می‌گیرد، پروردگار عالم پرونده‌ او را پر می‌کند «مَلَأَهَا».
آمیرزا جواد آقای ملکی تبریزی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف عظیم‌الشّأن می‌فرمایند: اگر ولو به لحظه‌ای احساس کردی که از عملت خوشت می‌آید، بدان آن لحظه، لحظه‌ای است که شیطان آمده است؛ چون دید نمی‌تواند تو را از عمل خیر بازدارد و به عمل شرّ وادار کند، در آن عمل خیر نفوذ پیدا کرد و گفت: عجب عمل خیری داری! که تو خوشت بیاید.
لذا یکی از ناله‌ها و گریه‌های اولیاء الهی در دل شب این است: خدا! ولو به لحظه‌ای من از هیچ عمل خودم خشنود نگردم. تا جایی می‌رسند که دیگر عملی نمی‌بینند که بگویند خدا من از عمل خودم خشنود نگردم.
آن مرد عظیم‌الشّأن و الهی، آیت‌الله‌العظمی آخوند خراسانی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، صاحب کفایه، در آن لحظات آخر عمرشان وقتی متوجّه شدند دارند می‌روند، گریه کرند. پرسیدند: آقاجان! چرا گریه می‌کنید؟ فرمودند: خالی بودن پرونده‌ام را می‌بینم، امّا امید به لطف و کرم پروردگار عالم دارم.
آن‌ها می‌بینند خالی است. خدا کند انسان به آن‌جا برسد که دیگر هیچ نبیند. برای همین دائم عمل را برای خدا خالص می‌کند. وقتی عمل تصفیه شد - که فرمودند: «تَصْفِیَةُ الْعَمَلِ أَشَدُّ مِنَ الْعَمَلِ» - می‌-رسد به جایی که دیگر از عمل هیچ نمی‌بیند. برای همین همیشه احساس می‌کند دستش خالی است.
اگر انسان به‌واسطه اخلاص، عمل را صیقل داد؛ یعنی برای خدا کار کرد، می‌فهمد دست خالی است.
 
فساد در نیّت
حضرت در ادامه می‌فرمایند: «وَ تَخْلِیصُ النِّیَّةِ مِنَ الْفَسَادِ» - این فراز از روایت عجیب است - مخلصین عالم به آن‌جایی می‌رسند که دیگر در نیّتشان فسادی نیست. فساد در نیّت چیست؟
اولیاء الهی، کمّل اولیاء، خصّیصین حضرت حق، مثل شیخنا‌الأعظم، حضرت مفید عزیز (روحی له الفداء و سلام اللّه علیه) فساد را این‌گونه معنی کردند: فساد این است که در فکر و نیّتت ولو به لحظه‌ای بگویی: فلان مقام را می‌خواهم.
آن‌ها می‌گویند: مقام، اعطای ذوالجلال و الاکرام است، مرحمت کرده، کرده، نکرده، نکرده.
مخلصین عالم به مقامات معنوی حتّی نگاه نمی‌کنند چه برسد مقام‌های دنیوی بخواهند. آن‌ها این را فساد می‌دانند، می‌گویند: نیّت فقط باید این باشد که خدا! تو باید راضی باشی. خدا! من بندگی خودم را می‌خواهم اعلام کنم، من بنده‌ام. آن‌ها ابداًً نمی‌گویند: فلان عمل را انجام می‌دهم که به فلان مقام برسم! این فساد است.
بعد حضرت تمثیل بسیار عجیبی می‌زنند که قابل تأمّل و دقّت است، می‌فرمایند: «أَشَدُّ عَلَى الْعَامِلِینَ مِنْ طُولِ الْجِهَادِ» این بر عمل‌کنندگان، از جهاد طولانی کردن در راه خدا سخت‌تر است،.
شاید یکی از معناهایی که راجع به جهاد اکبر آمده - که پیامبر بعد از آن جنگ که آمد، فرمود: «شما باید به جهاد اکبر مشغول شوید» - همین است. جهاد اصغر، مبارزه با دشمنان است، امّا جهاد اکبر، مبارزه با نیّت فاسد است. نباید اجازه بدهی نیّتت هم به فساد بکشد.
لذا فساد نیّت عند الاولیاء، این است ‌که غیر حضرت حق در نیّت، شریک باشد، ولو گرفتن مقام معنوی باشد. می‌-گویند: اگر گرفتن مقام معنوی هم باشد، در حقیقت خودش فساد نیّت است. البته این کار بسیار عظیمی است و کار اولیاء و خصّیصین حضرت حق است که تا آن‌جا پیش می‌روند و مراقبه‌شان در این حدّ است.
 
آیا می‌شود به اخلاص رسید؟
سؤال مهم این است: چه کنیم به این مقامات الهی برسیم؟ آیا می‌شود انسان به این اخلاص برسد؟ جواب: گرچه سخت است، امّا محال نیست.
اوّل راهی که مولی‌الموالی (صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند، طهارت قلب است؛ یعنی قلب از هر نوع گناه طاهر شود. اگر قلب طاهر شد، اخلاص می‌آید؛ چون مرکز فرماندهی روح، این قلب است. بدانید بعد از قلب طاهر، روح مسلّط بر اعضاء و جوارح می‌شود، وقتی روح طاهر شد، بدن طاهر می‌شود. دیگر ید می‌شود یدالله، عین می‌شود عین‌الله.
لذا وجود مقدّس مولی‌الموالی، امیرالمؤمنین، اسدالله الغالب، علیّ بن ابیطالب (صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌-فرمایند: «أَیْنَ الَّذِینَ أَخْلَصُوا أَعْمَالَهُمْ لِلَّهِ وَ طَهَّرُوا قُلُوبَهُمْ بِمَوَاضِعِ ذِکْرِ اللَّهِ» آن‌چیزی که انسان را مخلص می‌کند، یاد خداست. اگر یاد خدا حاکم شد اخلاص می‌آید. یاد خدا هم در قلب طاهر حاکم می‌شود. فقط و فقط در قلب طاهر می‌توانید یاد خدا را ببینید.
این‌که می‌گویند: وقتی انسان به چهره‌ علمای ربّانی، مثل حضرت امام، ولیّ‌امر مسلمین، آیت‌الله‌العظمی بهجت، آیت‌الله‌العظمی مرعشی نجفی، آیت‌الله‌العظمی گلپایگانی، آیت‌الله مولوی قندهاری، آیت‌الله‌العظمی بهاء‌الدّینی، آیت‌الله‌العظمی ادیب، آن ابو‌العرفاء (اعلی اللّه مقامهم الشّریف) و بزرگان و اعاظم دیگر نگاه کند، یاد پروردگار عالم می‌افتد، برای این است که قلب طاهر است و این قلب طاهر، جایگاه یاد خدا شده. وقتی قلب جایگاه یاد خدا شد، اعضاء و جوارح هم به‌واسطه این ‌که یاد خدا در روح، تجلّی پیدا کرده، یاد خدا می‌افتند. لذا صورت آن‌ها درحقیقت وجه‌الله می‌شود و انسان را یاد خدا می‌اندازد.
 
مهم‌ترین عامل مؤثّر در طهارت قلب
لذا راه این است: طهارت قلب. اولیاء الهی نکته‌ای را در باب طهارت قلب بیان فرمودند که بسیار مهم است. تمام آن‌ها بیان فرمودند: اوّلین و مهم‌ترین مسئله در طهارت قلب، لقمه است.
طوری که اوّل مرجع دین، شیخناالأعظم، حضرت مفید عزیز (روحی له الفدا و سلام اللّه علیه)، در پاسخ به سؤال شاگرد باعظمتش، آن سیّد عظیم‌الشّأن، آیت‌الله‌العظمی سیّد مرتضی علم‌الهدی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) که پرسید: آقا! چطور می‌شود امام زمان را دید، فرمودند: عزیزم! کأنّ می‌بینم اگر مردم بر لقمه‌های خود مراقبه و مواظبت می‌کردند، تمام اعضاء و جوارحشان، تبدیل به نور الهی می‌گشت و آنکه چشمش نور الهی شد، طبعاً امام زمان بین می‌گردد.
لذا طبق فرمایش شیخناالاعظم اگر انسان لقمه را مراقبت و مواظبت کرد و این مسئله را جدّی گرفت و باورش شد که هرچه هست در این لقمه است، آن‌وقت است که وجودش نور الهی می‌شود و معلوم است نور الهی، چهره آقا را می‌بیند و می‌شناسد.
خدا مرحوم چلویی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) را رحمت کند. ایشان به آقاجان، آیت‌الله‌العظمی ادیب (اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفته بودند: من آن موقعی که نیّت کردم دیگر در هر لحظه لقمه را مراقبه کنم، وجود نازنین آقا را دیدم. آقا فرموده بودند: همین مراقبه تو باعث شده است چهره ملکوتی آقا را ببینی و برای همین چهره تو عالی شده است - نگاه به چهره ملکوتی آقا یعنی نگاه به وجه‌الله -
ایشان عجیب به لقمه مراقبه می‌کردند. در بازار وقتی این کارگر‌ها می‌آمدند، برای صاحبکار‌هایشان غذا ببرند و به مغازه ایشان می‌آمدند، ایشان اوّل یک مقدار کباب را برمی‌داشتند و در دهان آن‌ها می‌گذاشتند.
آیت‌الله دزفولی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرموده بودند: رمز کار ایشان این بود که خودشان فرموده بودند: چون بوی کباب به مشام این‌ها خورده و این‌ها جوان و نوجوان هستند، من می‌ترسم یکی از این‌ها دلش بخواهد و استادکار او هم آدمی نباشد که بخواهد به این بچّه یک لقمه از این غذا بدهد و خدای ناکرده یک موقعی در راه ناخنکی به غذا بزند و وجودش به لقمه حرام آلوده شود.
لذا همین که شاگردی وارد می‌شد، ایشان اوّل یک لقمه کباب برمی‌داشتند، به روغن کرمانشاهی می‌زدند و در دهان او می‌گذاشتند.
آیت‌الله‌العظمی‌ ادیب (اعلی اللّه مقامه الشّریف) که هیچ‌جا بیرون غذا نمی‌خوردند - اصلاً رفتار ایشان نوع دیگری بود، مثل ما در وادی غذا و... نبودند - وقتی مرحوم چلویی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) هر از گاهی، برایشان غذا می‌آوردند، می‌فرمودند: این لقمه را می‌شود خورد.
ببینید کسی که روح الهی دارد تا کجا را می‌بیند! نکند یک نوجوان یا جوانی که آمده برای استادش یک پرس غذا بگیرد، بوی آن غذا، او را مست کند و خدای ناکرده به آن ناخنک بزند. به خصوص که اگر از آن صاحبکارش اخلاق تندی هم دیده باشد، بگوید: او که آن‌جا به من چیزی نمی‌دهد، بگذار یک ناخنکی به غذای او بزنم.
ایشان می‌گفتند: من مراقبه می‌کنم که بچّه‌های مردم به لقمه حرام دچار نشوند که روح طیّب و طاهر را از دست ندهند. این‌قدر لقمه مهم است.
حاج شیخ جعفر کاشف‌الغطاء (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن فقیه عظیم‌الشّأن و مرد الهی، نکته بسیار عالی بیان فرموده بودند، فرموده بودند: آن زمانی که طلحه و زبیر محضر مولی‌الموالی (صلوات اللّه و سلامه علیه) آمدند، درخواستی را بکنند – آن‌ها با امیرالمؤمنین (صلوات اللّه و سلامه علیه) دوست و رفیق بودند و آن‌ها بودند که باعث تحریک مردم شده بودند تا در خانه امیرالمؤمنین (صلوات اللّه و سلامه علیه) بریزند و ایشان خلافت را بپذیرند. آن‌ها سینه چاک کرده بودند که به تعبیر خودشان حضرت به ریاست برسد، وإلّا امام که امام است - حضرت پرسیدند: کارتان خصوصی است یا به اصطلاح امروزی‌ها دولتی؟ جواب دادند: خصوصی است، دیدند که حضرت روشنایی را خاموش کرد و بعد آنچه که متعلّق به خودش بود را روشن ‌کرد، فهمیدند چه خبر است، اگر آن موقع می‌فهمیدند که امیرالمؤمنین (صلوات اللّه و سلامه علیه) بالا‌ترین لطف را به آن‌ها کرده، به دست و پای حضرت می‌افتادند.
چون شما فکر نکنید لقمه یعنی فقط خوردن. لقمه یعنی امکان دارد شما از وسیله نقلیّه دولتی استفاده کنید، یا امکان دارد از آن موقعیّتی که برای شما قرار دادند سوء استفاده کنید و.... این‌ها خیلی مهم است و انسان باید دقیق باشد.
 
محرومیّت از محضر اولیای الهی
لذا لقمه اثر زیادی دارد. شخصی بعد از اینکه یک چیزهایی راجع به آیت‌الله قاضی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) شنیده بود و یک مقدار هم آسیّد هاشم (اعلی اللّه مقامه الشّریف) برای او تعریف ‌کرده بود، به آسیّد هاشم حدّاد (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن عارف بزرگوار گفت: به آقا بگویید که ما را بپذیرد.
بعد از اینکه آسیّد هاشم (اعلی اللّه مقامه الشّریف) قضیه را به آیت‌الله قاضی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفت، آقا او را دعوا کردند و فرمودند: چرا به او می‌گویی؟! او نمی‌تواند. آسیّد هاشم (اعلی اللّه مقامه الشّریف) گفته بود: چرا او را قبول نمی‌کنید؟ او مشتاق است، در این راه جدّی است. می‌خواهد. اصرار دارد و بار‌ها گفته است - بعضی مواقع اولیاء امتحان می‌کنند، ببینند آیا واقعاً طرف، مرد این راه هست یا نه، دو بار، سه بار، ده بار دست رد می‌زنند، ببینند جدّی می‌خواهد، مصرّ است یا با دو، سه بار نه گفتن، قهر می‌کند و می‌رود که اگر چنین بود، می‌گویند: او در این راه موفّق نمی‌شود و او را قبول نمی‌کنند -
آیت‌الله قاضی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) فرمودند: او مبتلا به لقمه است و حرف‌های ما را درک نمی‌کند. اگر درّ را به دست امین دادی، او به دست امین بعد خود می‌سپارد امّا اگر درّ گران‌ب‌ها را به دست دزد دادی، سرقت می‌کند می‌برد و بعد به جای آن یک شیشه می‌آورد و اعلام می‌کند این درّ است - چه تعبیر قشنگی! –
ایشان فرموده بودند: او چون لقمه‌اش را رعایت نمی‌کند، نمی‌تواند این مطالب الهی و عرفانی را در سینه خود به امانت به دیگری بسپارد و دزد قضیه خواهد شد.
خیلی مهم است، این لقمه را جدّی بگیریم. با مراقبت نکردن لقمه، به این مقام مخلصینی که داریم عرض می‌کنیم، نمی‌رسیم. مولی‌الموالی (صلوات اللّه و سلامه علیه) به حالت سؤالی می‌فرمایند: «أَیْنَ الَّذِینَ أَخْلَصُوا أَعْمَالَهُمْ لِلَّهِ» کجایند آن‌ها که اعمال خود را برای خدا خالص کردند؟
«وَ طَهَّرُوا قُلُوبَهُمْ بِمَوَاضِعِ ذِکْرِ اللَّهِ» چه زمانی اعمال، خالص می‌شود؟ وقتی این قلب طاهر شود و فقط یاد خدا در آن حاکم باشد که آن‌وقت این به همه روح تجلّی پیدا می‌کند، بعد دست، چشم و همه اعضاء و جوارح، الهی می‌شوند و این موقعی محقق می‌شود که لقمه پاک باشد.
کأنّ حضرت با گفتن «أَیْنَ» (کجایند؟)، می‌گویند: کجا هستند این‌ها که این گونه‌اند؟ نیستند. چطور می‌شود انسان این‌گونه نمی‌شود؟ لقمه نمی‌گذارد. لقمه، طهارت قلب را می‌گیرد. در این مطلب جدّی باشیم.
 
برکات دوری از لقمه حرام
خیلی عجیب است! رفیق شهید بزرگوار، شهید رجایی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌گوید: با هم دوره‌گردی می‌کردیم، کاسه بشقاب می‌فروختیم. آخر شب، وقتی می‌خواستیم پول را تقسیم کنیم، با اینکه هر دو یک سرمایه گذاشته بودیم امّا او می‌گفت: شما پنج نفرید، ما سه نفر، پول را تقسیم به هشت می‌کرد. می‌گفتم: نصف سرمایه را تو گذاشتی، نصف دیگر را من گذاشتم، هر دو هم به یک اندازه کار کردیم، می‌گفت: نه.
وقتی لقمه حرام نیامد، دید انسان هم باز می‌شود، بصیر می‌شود، می‌فهمد، حقوق را درک می‌کند و خدا هم برکات را بیشتر و بیشتر می‌کند. چنین کسی حریص نمی‌شود، مال جمع نمی‌کند، «الَّذِی جَمَعَ مالًا وَ عَدَّدَهُ» این‌طور نمی‌شود. آن‌وقت ببینید خدا هم چه برکاتی به او مرحمت می‌کند. او را به ریاست‌جمهوری می‌رساند، ظاهر دنیا مثلاً ریاست، از آن طرف هم به شهادت ختم به خیرمی‌شود.
حالا به فضل الهی روایت بسیار تکان‌دهنده و عجیبی را هفته دیگر عرض خواهم کرد که مخلصین عالم چه باید کنند که این حفظ شود.
وقتی لقمه را رعایت کردی و مراقبه کردی که حرام و شبهه‌ناک در زندگی نیاید، می‌رسی به جایی که از حلال هم می‌گذری. شهید رجایی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، حلال خودش بوده با هم شریک بودند امّا از این حلال هم گذشت.
برای همین است به جایی می‌رسد که حتّی از مردم چیزی نمی‌خواهد. بشر حافی می‌گوید: دیدم زنی از شدّت گرسنگی و یتیم‌دار بودن، میان زباله‌ها گشت، بعد آن مرغ مرده را برداشت و برد. بعد رفتم پرسیدم، گفت: من از خدا خواستم هیچ‌گاه دستم را جلوی مردم دراز نکنم و هیچ کسی از راز من با خبر نشود و این‌گونه می‌خواهم امّا نمی‌دانم چه کردم که کارم خالصانه نبوده و خدا جریان من را افشا کرده است! خیلی عجیب است.
پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) از جبرائیل سؤال کرد: مخلص کیست؟ «قُلْتُ یَا جَبْرَئِیلُ فَمَا تَفْسِیرُ الْإِخْلَاصِ» جبرئیل این‌گونه به پیامبر (صلّی اللّه علیه و آله و سلّم) عرضه داشت: «قَالَ الْمُخْلِصُ الَّذِی لَا یَسْأَلُ النَّاسَ شَیْئاً حَتَّى یَجِدَ» کسی است که از مردم درخواست نمی‌کند تا خودش به آن دست می‌یابد.
مخلص، لقمه شبهه‌ناک را‌‌ رها می‌کند و طبیعی است حرام را هم دیگر‌‌ رها می‌کند و اگر چیزی به او رسید به آن راضی است و وقتی چیزی هم ماند عطا می‌کند «وَ إِذَا وَجَدَ رَضِیَ وَ إِذَا بَقِیَ عِنْدَهُ شَیْ‏ءٌ أَعْطَاهُ». مثل‌‌ همان کاری که شهید رجایی کرد. مخلص حقیقی این‌گونه است.
تضمین رؤیت جمال نازنین حضرت حجّت
لذا اگر انسان لقمه را رعایت کند، قلب که مرکز یاد خداست طاهر می‌شود.
ملّای نراقی (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، صاحب جامع‌السعادات، نکته بسیار عالی را به شاگردان خودش بیان فرموده است. وقتی آن‌ها به آقا گفتند: می‌شود ما هم جمال آقا را رؤیت کنیم؟ - فهمیده بودند آقا خودش جمال حضرت را رؤیت کرده است -
فرمودند: شما لقمه را رعایت کنید، من رؤیت وجود نازنین حضرت حجّت را تضمین می‌کنم - این کد بسیار بزرگی است -
معلوم می‌شود همه چیز در همین لقمه است. خیلی باید مواظبت کرد. این‌جاست که اخلاص می‌آید. به دنبال هرچه هستی، این است.
آن روایت را خواندیم که اگر هوی و هوس از میان برود، می‌بینیم که غیر از مخلص، همه از عمل شانه خالی می‌کنند؛ یعنی بعضی از اعمال به‌واسطه هوی و هوس است، امّا اگر برای خدا شد، خیلی عجیب است که طهارت روح می‌آورد، طهارت قلب می‌آورد و یاد خدا در قلب زنده می‌شود.
عشق‌بازی با اسم مولا
مولی‌الموالی (صلوات اللّه و سلامه علیه) می‌فرمایند: «الزُّهْدُ سَجِیَّةُ الْمُخْلِصِینَ» زهد و پارسایی، سجیّه و سرشت پارسایان عالم است.
می‌دانید سجیّه یعنی چه؟ ملّا محسن فیض کاشانی (اعلی اللّه مقامه الشّریف) می‌گوید: سجیّه یعنی عملی در پوست، گوشت و استخوان کسی فرو رفته باشد. دیدید می‌گویند: فلانی دیگر عادت کرده، ترک عادت موجب مرض است. سجیّه یعنی اینکه دیگر همه وجودش، گوشت، پوست و استخوانش آن‌گونه باشد.
حضرت می‌فرمایند: اگر زهد باشد، این‌گونه است. اصلاً مخلصین عالم زهد دارند. چرا مخلصین عالم مخلص شدند؟ چون زهد سرشت مخلصین عالم است، در وجودشان است.
به فضل الهی در جلسه آینده مقداری راجع به اینکه این زهد که در وجود این‌ها است چیست، عرض خواهیم کرد.
معلوم است طهارت قلب هم که به‌واسطه زهد است، در آن‌ها بهوجود می‌آید. آن‌وقت است که از اسم مولایشان لذّت می‌برند. تا می‌گویند: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ» اصلاً وجودشان به لرزه می‌افتد. تا آقاجانشان امام زمان را صدا می‌زنند تا می‌گویند: «السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللَّهِ» حالشان متغیّر می‌شود، کأنّ آقا را می‌بینند، با اسمش عشق‌بازی می‌کنند. مخلصین عالم این‌گونه هستند.
آخر عمر آیت‌الله مولوی قندهاری (اعلی اللّه مقامه الشّریف)، آن کنز الهی، به محضر مبارکشان عرضه داشتیم: حال خوبان در یاد مولا چگونه است؟ فرمودند: هر لحظه است. بعد فرمودند: عزیزم! باور این مشکل است، ولی به تو می‌گویم، تا نام آقا را نبرم خوابم نمی‌برد، بلند می‌شوم تا اسم آقا را نگویم قوّت نمی‌گیرم.
همین را به ولیّ خدایی عرض کردم، گفت: برای تو جلو‌تر از این نرفت، چون باورش نمی‌کردی وإلّا باید به تو می‌گفت که اگر شبی در خواب سیمای آقایش را نبیند، آن خواب خواب نیست.
عزیز دلم! به خصوص جوان عزیز! فرزندان عزیزم! طلاب! دانشجو‌ها! آخر شب یک چند دقیقه با آقاجان حرف بزنید. در حجره یا خوابگاه هستی، از رفیقت جدا شو. هرطوری که هست، هرطوری دوست داری با آقا حرف بزن.
بگو: آقا جان! عادت بده با نام شما بخوابم، با نام شما بلند شوم. آقا جان! دستم را در این دنیای وانفسا بگیر. آقا جان! گرفتارم.
عرض کردم، دو سه دقیقه‌ای، پنج دقیقه‌ای هرکس هرچقدر توانست خلوت کند، خودمانی امّا با ادب با آقاجان حرف بزند.
از آقاجان درخواست کنیم. آقاجان صاحب ماست، آقاجان مولای ماست. بگو: آقا جان! به غلام‌هایت نگاه نمی‌کنی؟ دخترم تو هم بگو: آقا جان! به کنیز‌هایت نگاه نمی‌کنی؟ آقاجان! تو آخرین حجّت خدایی، من شرمنده‌ام بگویم غلام تو هستم، جایی که جدّ مظلومت ابی‌عبدالله بیان کرد: «لو ادرکته لخدّمته» اگر مهدی‌ام را درکش می‌کردم، خادمش می‌شدم، من خادم خاد‌م‌هایت هستم، یک عنایتی به من کن.
با آقا حرف بزن، تمثیل بزن. یک موقعی حضرت آقا، امام‌المسلمین، رهبر بزرگوار، در ماه مبارک رمضان که می‌دید مردم می‌آیند می‌روند و همسایه‌ها اذیت می‌شوند، فرموده بودند: همسایه‌ها را جمع کنید یک افطاری با همسایه‌ها داشته باشیم. بگو: آقا ما هم خادم خادم‌هایتان هستیم، نمی‌خواهی خادم خادم‌هایت را جمع کنی؟ ما را مه‌مان لطف خودت کن. آقا جان! مه‌مان یک دیدن، یک رؤیت، آقا جان! دستم را بگیر به حال خودم وامگذار.
با آقاجان حرف بزن. یابن الحسن! آقاجان! دست ما به دامانت





نوشته شده در تاریخ یکشنبه 90 دی 11 توسط حق جو



چند وقت بود که جناب سرکار خانم فائزه هاشمی قرار بود نزول اجلال کرده و صحن و سرای دادگاه را به قدوم خود منور کنند اما نمی کردند. البته بر هر کور مادرزاد، واضح و بر هر خنگ ملنگی مبرهن است که کدام نیروی ماورایی ایشان را از حضور در دادگاه مستغنی می‌کرد و ما نیز در اینجا قصد شوخی با آن نیرو را نداریم. بلکه در حد چند سطر تلاش می کنیم تا برخی راهنمایی ها را جهت کشاندن ایشان به دادگاه ارائه کنیم تا در موارد بعدی این پروسه تا این حد طول نکشد:

ساندویچ

همانطور که همه می‎دانیم فائزه خانم علاقه وافری به ساندویچ دارند. بنابراین با تحریک این میل ایشان می توان او را به دادگاه کشاند. برای این منظور چند روش ممکن است. یکی اینکه در دادگاه ساندویچی دایر شود و یا اینکه اصلاً دادگاه در یک ساندویچی حد فاصل انقلاب تا هفت تیر برگزار شود. در این صورت می توان امیدوار بود که در حالی که به ساندویچ بندری خود گاز می زند، جواب سوالات قاضی را هم بدهد. یک راه دیگر هم این است که مسیر خانه تا دادگاه را ساندویچ بچینند و بدین وسیله او را تحریک کنندتا این مسیر را طی کند؛ البته نمی‌دانم به اندازه فاصله لندن تا دادگاه ساندویچ وجود دارد یا نه؟!

همایش

فائزه خانم علاوه بر ساندویچ به همایش هم علاقه دارند که این ناشی از وجوه علمی و آکادمیک ایشان است. بنابراین می توان با برگزاری یک همایش در دادگاه (و یا برگزاری دادگاه در یک همایش) ایشان را در برابر کار انجام شده قرار داد، چرا که ایشان نشان داده اند به هیچ وجه نمی توانند جلوی امیال دانش طلبانه خود را گرفته و از یک همایش علمی و ترجیحا سیاسی بگذرند.

اگر به تاریخ رجوع کنیم می بینیم که اصولا چنین راهکارهایی در سایر موارد منتسب به این دودمان عظیم الشان نیز روی داده است و برای مثال جناب موسویان نیز هنگامی که هنوز اتهامات‎شان در دست بررسی بود، در یک همایش که مجمع تشخیص برگزار کرده بود، شرکت جسته و حتی تنها دو سه صندلی با جناب مجمع فاصله داشتند.

لباس عزا

این راهکار با توجه به ماهای محرم و صفر شدنی‎تر است. فائزه خانم قبلا نشان داده اند که علاقه خاصی به خرید لباس عزا دارند و برای نمونه یک‎بار که به طور اتفاقی تعدادی از آشوبگران دور او حضور پیدا کرده بودند و بعد بازداشت شدند، ایشان گفتند که برای خرید روسری مشکی برای ختم فامیل مرحوم‎شان به آنجا رفته بودند! بنابراین این‎بار هم اگر بشنوند جایی لباس عزا ارائه می کنند، حتما با هر مشقتی شده، خود را به آنجا خواهند رساند.






نوشته شده در تاریخ شنبه 90 دی 10 توسط حق جو



 

دو سال پیش حماسه بزرگ 9 دی در چنین روزی در شرایطی رقم خورد که به تعبیر رهبر معظم انقلاب، یادآور روزهای اول انقلاب و صدر اسلام بود. خودجوش بودن این حماسه بزرگ، یک‌پارچگی ملت و ایمان قلبی و دینی آن‌ها به انقلاب، تمام شدن حجت بر همه از مسئولین گرفته تا فتنه‌گران و دشمنان خارجی، زمان شناسی و لحظه‌شناسی برخی از ویژگی‌های این حماسه بود.

در سالروز این قیام، بخش‌هایی از بیانات رهبر معظم انقلاب در این زمینه را بازنشر می‌دهیم، چراکه شاید هیچ‌کس به اندازه ایشان در بصیرت‌دهی به جامعه و ایجاد زمینه برای این حماسه نقش نداشت و بر همین اساس، بیش از همه نیز بر ابعاد و آثار آن اشراف داشتند.

بیانات در دیدار اعضای ستاد بزرگداشت حماسه 9 دی 21/9/90

«نهم دی 88، حادثه کوچکی نیست بلکه آن حرکت عظیم و ماندگار مردمی، شبیه حرکت بزرگ ملت در روزهای اول انقلاب است و باید تلاش شود در سالگرد این حماسه، حرف اصلی ملت ایران، یعنی حرکت در سایه دین و تحقق وعده‌های الهی تبیین شود.»

«در هر نقطه‌ی از جهان چنانچه مردم با هدف و شعار مشخص و ایمان و عمل متناسب، به عرصه بیایند، هیچ عاملی قادر به مقاومت نیست و این یک نسخه کلی برای تمام ملت‌هاست، که امام خمینی(ره) به آن عمل کرد و ملت ایران هم با اعتماد به امام راحل عظیم‌الشان، آن را بصورت عملی اثبات کرد.»

«آن معجزه‌گری که همه مردم را بسیج کرده، به صحنه می‌آورد و با وجود همه سختی‌ها آنان را در صحنه نگه می‌دارد، ایمان قلبی و دینی است چرا که بر اساس ایمان دینی، شما در هر شرایطی پیروز خواهید بود و شکست معنایی ندارد.»

«در این روز، مردم براساس وظیفه دینی خود به میدان آمدند تا نشان دهند بر خلاف تبلیغات فتنه‌گران، مردم ایران ضمن پایبندی به نظام جمهوری اسلامی از عزم و اراده دینی استوار برخوردارند.»

بیانات در دیدار مردم قم در سالگرد قیام نوزدهم دى ماه 19/10/1388

«روزهاى سال، به طور طبیعى و به خودى خود همه مثل همند؛ این انسان‌ها هستند، این اراده‌‌‌‌‌ها و مجاهدت‌هاست که یک روزى را از میان روزهاى دیگر برمی‌کشد و آن را مشخص می‌کند، متمایز می‎کند، متفاوت می‎کند و مثل یک پرچمى نگه می‌دارد تا راهنماى دیگران باشد. روز عاشورا - دهم محرم - فى نفسه با روزهاى دیگر فرقى ندارد؛ این حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز جان می‌دهد، معنا می‎دهد، او را تا عرش بالا می‌برد؛ این مجاهدت‌هاى یاران حسین بن على (علیه السّلام) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را می‌بخشد. روز نوزدهم دى هم همین جور است، روز نهم دىِ امسال هم از همین قبیل است. نهم دى با دهم دى فرقى ندارد؛ این مردمند که ناگهان با یک حرکت - که آن حرکت برخاسته از همان عواملى است که نوزدهم دىِ قم را تشکیل داد؛ یعنى برخاسته‌ى از بصیرت است، از دشمن‌‌‌‌‌شناسى است، از وقت‌‌‌‌‌شناسى است، از حضور در عرصه‌ى مجاهدانه است - روز نهم دى را هم متمایز می‌کنند.»

«مطمئن باشید که روز نهم دىِ امسال هم در تاریخ ماند؛ این هم یک روز متمایزى شد. شاید به یک معنا بشود گفت که در شرایط کنونى - که شرایط غبارآلودگىِ فضاست - این حرکت مردم اهمیت مضاعفى داشت؛ کار بزرگى بود. هرچه انسان در اطراف این قضایا فکر می‌کند، دست خداى متعال را، دست قدرت را، روح ولایت را، روح حسین بن على (علیه السّلام) را مى‌‌‌بیند. این کارها کارهایى نیست که با اراده‌‌‌‌ى امثال ما انجام بگیرد؛ این کار خداست، این دست قدرت الهى است؛ همان طور که امام در یک موقعیت حساسى - که من بارها این را نقل کرده‌‌‌‌ام - به بنده فرمودند: «من در تمام این مدت، دست قدرت الهى را در پشت این قضایا دیدم». درست دید آن مرد نافذِ بابصیرت، آن مرد خدا.»

«در شرایط فتنه، کار دشوارتر است؛ تشخیص دشوارتر است. البته خداى متعال حجت را همیشه تمام می‌کند؛ هیچ وقت نمی‌گذارد مردم از خداى متعال طلب‌کار باشند و بگویند تو حجت را براى ما تمام نکردى، راهنما نفرستادى، ما از این جهت گمراه شدیم. در قرآن مکرر این معنا ذکر شده است. دست اشاره‌ى الهى همه جا قابل دیدن است؛ منتها چشم باز می‌خواهد. اگر چشم را باز نکردیم، هلال شب اول ماه را هم نخواهیم دید؛ اما هلال هست. باید چشم باز کنیم، باید نگاه کنیم، دقت کنیم، از همه ى امکانات‌مان استفاده کنیم تا این حقیقت را که خدا در مقابل ما قرار داده است، ببینیم.»

«مهم این است که انسان این مجاهدت را بکند. این مجاهدت به نفع خود انسان است؛ خداى متعال هم در این مجاهدت به او کمک می‎کند. نوزده دىِ مردم قم در سال 56 از این قبیل بود، نهم دىِ امسالِ آحاد مردم کشور - که حقیقتاً این حرکت میلیونى فوق‌‌العاده‌ى مردم حرکت عظیمى بود - از همین قبیل است، و قضایاى گوناگونى که ما در طول انقلاب از این چیزها کم نداشتیم. این مجاهدت، راه را به ما نشان می‌دهد.»

«یک نکته را هم به جوانان عزیز انقلابى، به فرزندان عزیز انقلابى خودم، به فرزندان بسیجى - از زن و مرد - عرض بکنم: جوانان از اطراف و اکناف کشور، از آنچه که تهتّک بیگانگان از ایمان دینى به گوش‌شان می‌خورد یا با چشم‌شان مى‌‌‌‌بینند، عصبانى هستند؛ وقتى مى بینند روز عاشورا چگونه یک عده‌‌‌‌اى حرمت عاشورا را هتک می‌کنند، حرمت امام حسین را هتک می‌کنند، حرمت عزاداران حسینى را هتک می‎کنند، دل‌هاشان به درد مى‌‌‌‌‌آید، سینه‌‌‌‌‌هاشان پر می‌شود از خشم؛ البته خوب، طبیعى هم هست، حق هم دارند؛ ولى می‌خواهم عرض بکنم جوان‌هاى عزیز مراقب باشند، مواظب باشند که هرگونه کار بى رویه‌‌‌اى، کمک به دشمن است. اینجا جوان‎ها تلفن می‎کنند - می‌فهمم من، می‌خوانم، غالباً تلفن‌ها و نامه ها را خلاصه می‌کنند، هر روز مى آورند، من نگاه می‌کنم - مى بینم همین طور جوان‌ها گله‌‌‌‌‌مند، ناراحت و عصبانى؛ گاهى هم از بنده گله می‌کنند که چرا فلانى صبر می‌کند؟ چرا فلانى ملاحظه می‌کند؟ من عرض می‌کنم؛ در شرایطى که دشمن با همه‌‌‌ى وجود، با همه‌‌‌‌ى امکاناتِ خود درصدد طراحى یک فتنه است و می‌خواهد یک بازى خطرناکى را شروع کند، باید مراقبت کرد او را در آن بازى کمک نکرد. خیلى باید با احتیاط و تدبیر و در وقت خودش با قاطعیت وارد شد. دستگاه‌‌‌‌هاى مسئولى وجود دارند، قانون وجود دارد؛ بر طبق قانون، بدون هیچ‌گونه تخطى از قانون، بایستى مُرّ قانون به صورت قاطع انجام بگیرد؛ اما ورود افرادى که شأن قانونى و سمت قانونى و وظیفه ى قانونى و مسئولیت قانونى ندارند، قضایا را خراب می‌کند. خداى متعال به ما دستور داده است: «و لایجرمنّکم شنئان قوم على ان لاتعدلوا اعدلوا هو اقرب للتّقوى». بله، یک عده‌‌‌‌اى دشمنى می‌کنند، یک عده‌‌‌‌اى خباثت به خرج می‌دهند، یک عده اى از خباثت‌‌‌کنندگان پشتیبانى می‌کنند - اینها هست - اما باید مراقب بود. اگر بدون دقت، بدون حزم، انسان وارد برخى از قضایا بشود، بى‌‌‌‌گناهانى که از آنها بیزار هم هستند، لگدمال می‌شوند؛ این نباید اتفاق بیفتد. من برحذر می‎دارم جوان‌هاى عزیز را، فرزندان عزیز انقلابىِ خودم را از اینکه یک حرکتى را خودسرانه انجام بدهند؛ نه، همه چیز بر روال قانون.»

«مسئولین کشور بحمداللَّه چشم‎شان هم باز است، مى‌‌‌‌بینند؛ مى‌‌‌‌بینند مردم در چه جهتى دارند حرکت می‌کنند. حجت بر همه تمام شده است. حرکت عظیم روز چهارشنبه‌ى نهم دى ماه حجت را بر همه تمام کرد. مسئولین قوه‌‌‌‌‌ى مجریه، مسئولین قوه‌‌‌ى مقننه، مسئولین قوه‌‌‌‌ى قضائیه، دستگاه‌‌‌هاى گوناگون، همه می‌دانند که مردم در صحنه‌‌‌اند و چه می‎خواهند. دستگاه‌‌‌‌‌‌ها باید وظایف‌شان را انجام بدهند؛ هم وظایف‌شان در مقابل آدم مفسد و اغتشاش‎گر و ضدانقلاب و ضدامنیت و اینها، هم وظایف‌شان در زمینه‌‌‌ى اداره‌‌‌‌‌‌ى کشور.»

بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 01/01/1389

«بدخواهانى که 30 سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کارى توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کارى نمی‌توانستند بکنند. اگر آمریکایى‌ها و انگلیسى‌ها و صهیونیست‎ها می‌توانستند نیرو وارد خیابان‌هاى تهران بکنند، یقین بدانید می‌کردند. اگر برای‌شان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آن‎چنان که می‌خواهند، هدایت کنند، می‌کردند. منتها می‌دانستند که این کار به ضررشان تمام می‌شود. تنها کارى که می‌توانستند بکنند، این بود که در صحنه‌ى تبلیغات، در صحنه‌ى سیاست جهانى، از آشوب‌گر، از اغتشاش‌گر حمایت کنند. رؤساى جمهور کشورهاى مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاش‎گران خیابانى و خراب‌کارانى را که با آتش زدن می‌خواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومى دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.»

«قوى‌ترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و 22 بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در 22 بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یک‌پارچگى ملت آشکار شد. همه‌ى کسانى که در عرصه‌ى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوش‌بین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در 22 بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از 22 خرداد تا 22 بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازه‌اى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینه‌ى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.»

بیانات در دیدار با اعضای شوراى هماهنگى تبلیغات اسلامى 29/10/1388

«شوراى شما بحمدالله این خصوصیت را داشته است. دلایل زیادى هم براى این هست؛ آخرى‌اش همین نهم دى است؛ قبلش - 10سال قبل از این - 23 تیر است که اشاره فرمودند؛ آن روز هم نیاز لحظه‌ها بود؛ این یک کار متعارف و معمولى نبود. راهپیمایى مردم در 22 بهمن با همه‌ عظمتى که دارد - که حالا عرض خواهم کرد - یک کار متعارف است، یک کار روان‌شده است، شناخته‌شده است، متوقع است که انجام بگیرد و انجام می‌گیرد؛ اما 23 تیر در سال 78، یک کار متعارف نبود، یک کار متوقع نبود؛ اهمیت داشت که این مجموعه بداند و بفهمد که این کار در آن شرایط، لازم است و آن را انجام بدهد. کار نهم دى ماهِ امسال هم همین جور بود. شناختن موقعیت، فهمیدن نیاز، حضور در لحظه‌ى مناسب و مورد نیاز؛ این اساس کار است که مؤمن باید این را هم با خود همراه داشته باشد تا بتواند وجودش مؤثر بشود؛ آن کارى را که باید انجام بدهد، بتواند انجام بدهد. خوب، الحمدلله شوراى هماهنگى تبلیغات این خصوصیت را داشته است، نشان داده است؛ هم در دهه‌ى اول، در اوضاع و احوال گوناگون آن دهه - در دوران دفاع مقدس، قبل از دفاع مقدس، بعد از دوران دفاع مقدس - هم بعد از رحلت امام در مناسبت‌هاى مختلف که قله‌هایى را در تاریخ ما به وجود آورد. یکى از این قله‌هاى فراموش نشدنى، همین نهم دى امسال بود.»

بیانات در دیدار فرمانده و پرسنل نیروى هوایى ارتش جمهوری اسلامی ایران 19/11/1388

«راز ماندگارى این انقلاب، اتکاى به ایمان‌هاست؛ اتکاى به خداست. لذا شما مى‌بینید آن روزى که توده‌ى عظیم مردم در سرتاسر کشور احساس کنند که دشمنى‌اى متوجه انقلاب است، احساس کنند که دشمنىِ جدى‌اى وجود دارد، بدون فراخوان حرکت می‌کنند، مى‌آیند. روز نهم دى شما دیدید در این کشور چه اتفاقى افتاد و چه حادثه‌اى پیش آمد. دشمنان انقلاب که همیشه سعى می‌کنند راهپیمایى‌هاى میلیونى را بگویند چند هزار نفر آمده‌اند - تحقیر کنند، کوچک کنند - اعتراف کردند و گفتند در طول این 20 سال، هیچ حرکت مردمى‌اى به این عظمت در ایران اتفاق نیفتاده است؛ این را نوشتند و گفتند. آن کسانى که سعى در کتمان حقایق درباره‌ى جمهورى اسلامى دارند، این را گفتند. علت چیست؟ علت این است که مردم وقتى احساس می‌کنند دشمن در مقابل نظام اسلامى ایستاده است، مى‌آیند توى میدان. این حرکتِ ایمانى است، این حرکتِ قلبى است؛ این چیزى است که انگیزه‌ى خدایى در آن وجود دارد؛ دست قدرت خداست، دست اراده‌ى الهى است؛ این چیزها دست من و امثال من نیست. دل‌ها، دست خداست. اراده‌ها مقهور اراده‌ى پروردگار است. وقتى حرکت خدایى شد، براى خدا شد، اخلاص در کار بود، خداى متعال اینجور دفاع می‎کند. لذا می‌فرماید: «انّ اللَّه یدافع عن الّذین امنوا». این را دشمنان نظام اسلامى نمی‌فهمند، تا امروز هم نفهمیدند؛ لذا تهدید می‌کنند، حرف می‌زنند، روش‌هاى گوناگون را به کار می‌گیرند، به خیال خودشان می‎گردند نقطه ضعف براى جمهورى اسلامى پیدا کنند؛ گاهى اسم حقوق بشر را مى‌آورند، گاهى اسم دموکراسى را مى‌آورند؛ ترفندهایى که امروز براى مردم دنیا حقیقتاً ترفندهاى مسخره است. می‌گویند افکار عمومى؛ اما افکار عمومى اگر این حرف‌ها را از آمریکا و صهیونیسم باور می‌کرد، این‌جور در دنیا، در کشورهاى مختلف، ملت‌هاى مختلف، در مواقع گوناگون، نفرت خودشان را از این سران مستکبر نشان نمی‌دادند، که مى‌بینید نشان می‌دهند. هر جا سفر می‌کنند، گروهى از مردم علیه‌شان شعار می‌دهند. پیداست که افکار عمومى دنیا فریب ترفندهاى اینها را نخورده است.»

بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 06/12/1388

«یک مسئله‌ى بسیار مهم و استثنایى است؛ یکى از تمایزات نظام جمهورى اسلامى این است. مجموعه‌ى خبرگان، مجموعه‌ى علماى صاحب‌نام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همه‌ى قضایا، بخصوص در قضیه‌ى بسیار مهم رهبرى و انتخاب رهبرى و قضایاى مربوط به آن محسوب می‌شود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعى که می‌کنند - مثل راهپیمایى مهم 22 بهمن، که واقعاً یک پدیده‌ى عظیمى بود در تاریخ انقلاب در این شرایط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابان‌ها در سراسر کشور در نهم دى - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوى مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دل‌هاى مردم را به حقایق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمی‌شد. نقش علماى دین در هدایت مردم، منحصر نمی‌شود به هدایت در امور فرعى و مسائل شخصى و اینها. مهم‌تر از همه‌ى اینها، هدایت مردم است در مسئله‌ى عظیم اجتماعى و مسئله‌ى حکومت و مسئله‌ى نظام اسلامى و وظایفى که مترتب بر این هست در مقابله‌ى با حوادث جهانى. یقیناً اگر نقش علماى دین و راهنمایان روحانى حذف می‎شد و وجود نمی‎داشت، این انقلاب تحقق پیدا نمی‎کرد؛ این نظام به وجود نمى‌آمد و باقى نمی‌ماند، با این همه مشکلات فراوانى که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علماى دین - که از جمله‌ى برترین آنها، مجموعه‌ى خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه مى‌بینیم.»

خطبه‌هاى نماز جمعه‌ تهران در حرم امام خمینى (ره) در بیست و یکمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینى (ره) 14/03/1389

«شما دیدید فتنه‌اى به وجود آمد، کارهایى شد، تلاش‌هایى شد، امریکا از فتنه‌گران دفاع کرد، انگلیس دفاع کرد، قدرت‌هاى غربى دفاع کردند، منافقین دفاع کردند، سلطنت‌طلب‎ها دفاع کردند؛ نتیجه چه شد؟ نتیجه این شد که در مقابل همه‌ى این اتحاد و اتفاق نامیمون، مردم عزیز ما، ملت بزرگ ما در روز نهم دى، در روز 22 بهمن، آن‌چنان عظمتى از خودشان نشان دادند که دنیا را خیره کرد. ایران امروز، جوان امروز، تحصیل‌کرده‌ى امروز، ایرانیان امروز، آنچنان وضعیتى دارند که هر توطئه‌اى را دشمن علیه نظام جمهورى اسلامى زمینه‌چینى کند، به توفیق الهى توطئه را خنثى می‌کنند. منتها توجه داشته باشید؛ باید تقوا پیشه کنیم. آنچه ما را قوى می‌کند، تقواست؛ آنچه ما را آسیب‌ناپذیر می‌کند، تقواست؛ آنچه ما را به ادامه‌ى این راه تا رسیدن به اهداف عالیه امیدوار می‌کند، تقواست.»

دیدار مردم مازندران در سالگرد حماسه 6 بهمن 6/11/1388

«آنچه که براى ما لازم است، این است که آحاد مردم، مسئولین، غیر مسئولین، به‌خصوص جوان‎ها، به‌خصوص کسانى که سخن و حرف‌شان تأثیر دارد، احساس مسئولیت حضور در صحنه را از دست ندهند. هیچ کس نگوید من تکلیفى ندارم، من مسئولیتى ندارم؛ همه مسئولند. مسئولیت معنایش این نیست که اسلحه ببندیم، بیاییم توى خیابان راه برویم؛ در هر کارى که هستیم، احساس مسئولیت کنیم؛ مسئولیت دفاع از انقلاب و از نظام جمهورى اسلامى؛ یعنى از اسلام، یعنى از حقوق مردم، یعنى از عزت کشور. این، شرط اول: همه باید این احساس مسئولیت را داشته باشیم. و من مى‌بینم که این احساس مسئولیت را داریم. این را مردم کشور ثابت کردند، ثابت میکنند؛ حالا یک نمونه‌ى واضحش همین 9 دى بود که اشاره کردند؛ نمونه‌هاى دیگرى هم هست؛ 22 بهمن در پیش است، دهه‌ى فجر در پیش است. مردم حضور خودشان را، آمادگى خودشان را، سرزندگى و نشاط خودشان را نشان داده‌اند، باز هم نشان خواهند داد.»

بیانات در دیدار هزاران نفر از مردم استان گیلان‌ 8/10/1389

«فتنه‌ى سال گذشته جلوه‌اى از توطئه‌ى دشمنان بود؛ فتنه بود. فتنه یعنى کسانى شعارهاى حق را با محتواى صد در صد باطل مطرح کنند، بیاورند براى فریب دادن مردم. اما ناکام شدند. هدف از ایجاد فتنه، گمراه کردن مردم است. شما ملاحظه کنید؛ مردم ما در مقابله‌ى با فتنه، خودشان به‌پا خاستند. نهم دى در سر تا سر کشور مشت محکمى به دهان فتنه‌گران زد. این کار را خود مردم کردند. این حرکت - همان طورى که گویندگان و بزرگان و همه بارها گفته‌اند - یک حرکت خودجوش بود؛ این خیلى معنا دارد؛ این نشانه‌ى این است که این مردم بیدارند، هشیارند. دشمنان ما باید این پیام را بگیرند. آن کسانى که خیال می‌کنند می‌توانند میان نظام و میان مردم جدایى بیندازند، ببینند و بفهمند که این نظام، نظام خود مردم است، مال مردم است. امتیاز نظام ما به این است که متعلق به مردم است. آن کسانى که با همه‌ى وجود نظام جمهورى اسلامى را و اسلام را و این پرچم برافراشته را در این کشور نگه داشته‌اند، در درجه‌ى اول خود مردمند؛ دشمنان ما این را بفهمند. سردمداران دولت‌هاى مستکبر - و در رأس آنها آمریکا - علیه ملت ما حرف می‌زنند، توطئه می‌کنند، گاهى شعار می‌دهند، گاهى اظهارات مزوّرانه می‌کنند، گاهى صریحاً دشمنى می‌کنند، گاهى در لفافه می‎برند؛ اینها همه براى این است که تحلیل درستى از مسائل ایران و شناخت درستى از ملت ایران ندارند. ملت ما ملت بیدارى است، ملت هشیارى است.»






نوشته شده در تاریخ شنبه 90 دی 10 توسط حق جو


طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز