«جدایی نادر از سیمین» قرار است در خلال هفته جاری در سالنهای سینمایی رژیم صهیونیستی به صورت گسترده اکران شود.


به گزارش باشگاه خبرنگاران، در پی برهنگی گلشیفته فراهانی در مقابل دوربین و واکنش منفی افکار عمومی و حتی خانواده اش در برابر این اقدام وی ،دوستان گلشیفته فراهانی نیز به افشاگری در مورد یکی از علتهای این عمل زشت وی دست زدند.
دوستان (البته هم اکنون سابق) او می گویند که گلشیفته 2 سال پیش از شوهرش جدا شده و در این مدت تقریبا هیچ پیشنهاد مهمی برای بازیگری نداشته است.
گلشیفته که در این مدت با بیکاری مواجه شده بود وضع مالی خوبی نداشت و گاهی برای امرار معاش خود مجبور بود در ساعت های خلوت، به خیابان های پاریس رفته و ساز بنوازد تا بتواند هزینه زندگی خود را تامین کند.
وی برای اینکه در این حالت شناخته نشوند نقاب به صورت خود می زد.
دوستان وی گفته اند پس از آنکه گلشیفته با این شرایط روبرو شد و می رفت که کاملا به فراموشی کامل سپرده شود دست به اقدام اخیر زد و تلاش کرد تا با عریان شدن در برابر دوربین دوباره جلب توجه کند و حداقل مورد توجه جامعه غرب قرار گرفته و به ذهن ها برگردد.
صدور حکم برای پرونده وی بعد از 6 سال، به معنای پایان دادن به بزرگترین و طولانیترین پرونده جنایی نیروهای آمریکایی بعد از شروع جنگ عراق است؛ پایانی که در خاطره میلیونها عراقی باقی خواهد ماند.

گروهبان ووتریچ که فرمانده یک جوخه از تفنگداران دریایی در سال 2005 بود، 24 عراقی اعم از 9 زن و کودک غیر مسلح را توسط نیروهای خود در شهر "حدیثه" به قتل رساند.
وی پس از انفجار یک بمب در کنار جاده که منجر به کشته شدن 1 سرباز نیروی دریایی و زخمی شدن 2 نفر دیگر شده بود، در پاسخ اقدام به کشتار 24 عراقی غیرنظامی نمود که در نزدیکی آن محل سکنی گزیده بودند.
در مصاحبههایی که از ووتریچ گرفته شده، وی عنوان میکند که میدانسته قربانیان غیرنظامی هستند و در حالی که افراد بیگناه اعم از زنان و مردان در حال فرار بودند، از پشت به آنها شلیک کرده است.
به اذعان رسانههای داخلی آمریکا، این اقدام دادگاه آمریکایی، در حد انتشار تصاویر شکنجه و هتک حرمت به زندانیان عراقی در زندان ابوغریب، میتواند برای وجهه آمریکا در منطقه دردسرساز باشد.

به همراه این گروهبان آمریکایی، 8 تفنگدار دریایی دیگر نیز متهم به کشتن غیرنظامیان بودند و درحالی که همگان تصور میکردند که این افراد به جرم قتل عمد، تمام یا بخش زیادی از عمر خود را در زندان بگذرانند اما این 7 نفر یا از اتهامات تبرئه شدند و یا اتهامشان کاهش یافت.
فرانک مردین ووتریچ نیز تنها به اتهام ناچیزی محکوم شد و در حالیکه به 9 فقره قتل نفس اعتراف کرده بود، بعداً عنوان کرد که در شناسایی اهدافش اشتباه کرده است!

گرچه خانوادههای عراقی زیادی از کشته شدن این 24 عراقی اعم از 9 زن و کودک داغدار شدهاند، دادستانهای آمریکایی در توجیه حکم صادرشده عنوان کردهاند که این گروهبان آمریکایی بعد از دیدن جسد دوست خود، کنترل خود را از دست داده و به همراهانش دستور داده برای پاکسازی خانهها از نارنجک استفاده کنند.
نیل پاکت دادستان آمریکایی در پاسخ به خبرنگاران گفت: هیچ کس منکر آن نیست که این وقایع غم انگیز است و بیشتر از همه فرانک ووتریچ مقصر است اما واقعیت این است که او در این 6 سال به اندازه کافی رنج کشیده و امروز روز آغاز رستگاری است!
کد خبر:114688 -
مناظره امام رضاعلیهالسلام با جاثلیق عالم بزرگ مسیحی
یکی از نکات برجسته زندگانی حضرت رضا علیه السلام مناظرات ایشان با بزرگان یهود و مسیحیت بود که در آن حضرت در باره موضوعاتی چون اثبات نبوت پیامبر اسلام صلی الله و علیه و آله، نقد الوهیت حضرت عیسی علیه السلام و نفی این همانی اناجیل کنونی و انجیل اصلی به کتاب مقدس خود یهود و مسیحیان استناد کرده است.
مناظره خواندنی امام رضاعلیهالسلام با جاثلیق عالم بزرگ مسیحی در ادامه آمده است:
هنگامی که علی بن موسی الرضا علیهالسلام وارد بر مأمون شد. او به فضل بن سهل، وزیر مخصوصش دستور داد که پیروان مکاتب مختلف را مانند جاثلیق (عالم بزرگ مسیحی) و رأس الجالوت (پیشوای بزرگ یهودیان) و رؤسای صائبین و هربز اکبر (پیشوای بزرگ زردشتیان) و نسطاس رومی (عالم بزرگ نصرانی) و همچنین علمای دیگر علم کلام را دعوت کند تا سخنان آن حضرت را بشنوند و هم آن حضرت سخنان آنها را.
هدف مأمون از این کار این بود که به پندار خویش مقام امام علیهالسلام را در انظار مردم پایین بیاورد، به گمان اینکه امام علیهالسلام تنها به مسائل سادهای از قرآن و حدیث آشناست و از فنون علم و استدلال بیبهره است.
این مجلس تشکیل شد و مأمون رو به جاثلیق کرد و گفت: ای جاثلیق! این پسر عموی من موسی بن جعفر علیهالسلام است. او از فرزندان فاطمه سلام الله علیها دختر پیامبر ما، و فرزند علی بن ابیطالب علیهالسلام است. من دوست دارم با او سخن بگویی و مناظره کنی، اما طریق عدالت را در بحث رها مکن.
جاثلیق گفت:ای امیر مؤمنان! من چگونه بحث و گفتگو کنم که (با او قدر مشترکی ندارم) او به کتابی استدلال میکند که من منکر آنم و به پیامبری عقیده دارد که من به او ایمان نیاوردهام.
در اینجا امام علیهالسلام شروع به سخن کرد و فرمود: ای نصرانی! اگر به انجیل خودت برای تو استدلال کنم اقرار خواهی کرد؟
جاثلیق گفت: آیا میتوانم گفتار انجیل را انکار کنم؟ آری به خدا سوگند اقرار خواهم کرد هرچند به ضرر من باشد.
امام علیهالسلام فرمود: هرچه میخواهی بپرس و جوابش رو بشنو.
جاثلیق: درباره نبوت عیسی و کتابش چه میگویی؟ آیا چیزی از این دو را انکار میکنی؟
امام علیهالسلام: من به نبوت عیسی و کتابش و به آنچه به امتش بشارت داده و حواریون به آن اقرار کرده اند، اعتراف میکنم و به نبوت (آن) عیسی که اقرار به نبوت محمد صلی الله و علیه و آله و کتابش نکرده و امتش را به آن بشارت نداده کافرم!
جاثلیق: آیا به هنگام قضاوت از دو شاهد عادل استفاده نمیکنی؟
امام علیهالسلام: آری.
جاثلیق: پس دو شاهد از غیر اهل مذهب خود از کسانی که نصاری شهادت آنان را مردود نمیشمارند بر نبوت محمد صلی الله و علیه و آله اقامه کن و از ما نیز بخواه که دو شاهد بر این معنا از غیر اهل مذهب خود بیاوریم.
امام علیهالسلام: هم اکنون انصاف را رعایت کردیای نصرانی، آیا کسی را که عادل بود و نزد مسیح، عیسی بن مریم مقدم بود میپذیری؟
جاثلیق: این مرد عادل کیست، نامش را ببر؟
امام علیهالسلام: درباره "یوحنای" دیلمی چه میگویی؟
جاثلیق: به به! محبوبترین فرد نزد مسیح را بیان کردی!
امام علیهالسلام: تو را سوگند میدهم آیا انجیل این سخن را بیان میکنند که یوحنا گفت: حضرت مسیح مرا از دین محمد عربی با خبر ساخت و به من بشارت داد که بعد از او چنین پیامبری خواهد آمد، من نیز به حواریون بشارت دادم و آنها به او ایمان آوردند؟
جاثلیق گفت: آری! این سخن را یوحنا از مسیح نقل کرده و بشارت به نبوت مردی و نیز بشارت به اهل بیت و وصیش داده است؛ اما نگفته است این در چه زمانی واقع میشود و این گروه را برای ما نام نبرده تا آنها را بشناسیم.
امام علیهالسلام: اگر ما کسی را بیاوریم که انجیل را بخواند و آیاتی از آن را که نام محمد صلی الله و علیه و آله و اهل بیتش و امتش در آنها است، تلاوت کند آیا ایمان به او میآوری؟
جاثلیق: بسیار خوب است.
امام علیهالسلام به نسطاس فرمود: آیا سفر سوم انجیل را از حفظ داری؟
نسطاس گفت: بلی، از حفظ دارم.
سپس امام به رأس الجالوت (بزرگ یهودیان) رو کرد و فرمود: آیا تو هم انجیل را میخوانی؟ گفت آری به جان خودم سوگند. فرمود سِفرِ سوم را بر گیر، اگر در آن ذکری از محمد و اهل بیتش بود به نفع من شهادت ده و اگر نبود شهادت نده. سپس امام علیهالسلام سفر سوم را قرائت کرد تا به نام پیامبرصلی الله و علیه و آله رسید، آنگاه متوقف شد و رو به جاثلیق کرد و فرمود:ای نصرانی! تو را به حق مسیح و مادرش آیا قبول داری که من از انجیل باخبرم؟
جاثلیق: آری.
سپس امام علیهالسلام نام پیامبر صلی الله و علیه و آله و اهل بیت و امتش را برای او تلاوت کرد؛ سپس افزود: ای نصرانی! چه میگویی، این سخن عیسی بن مریم است؟ اگر تکذیب کنی آنچه را که انجیل در این زمینه میگوید، موسی و عیسی هر دو را تکذیب کردهای و کافر شده ای.
جاثلیق: من آنچه را که وجود آن در انجیل برای من روشن شده است، انکار نمی کنم و به آن اعتراف دارم.
امام علیهالسلام: همگی شاهد باشید او اقرار کرد، سپس فرمود: ای جاثلیق هر سوالی میخواهی بکن.
جاثلیق: از حواریون عیسی بن مریم خبر ده که آنها چند نفر بودند و نیز خبر ده که علمای انجیل چند نفر بودند؟
امام علیهالسلام: از شخص آگاهی سؤال کردی، حواریون دوازده نفر بودند و اعلم و افضل آنها لوقا بود. (اما علمای نصاری سه نفر بودند، یوحنای اکبر در سرزمین باخ، یوحنای دیگری در قرقیسا و یوحنای دیلمی در رجاز و نام پیامبر و اهل بیت و امتش نزد او بود، و او بود که به امت عیسی و بنی اسرائیل بشارت داد.)
سپس فرمود:ای نصرانی! به خدا سوگند ما ایمان به آن عیسی داریم که ایمان به محمد داشت، ولی تنها ایرادی که به پیامبر شما عیسی داریم این بود که او کم روزه میگرفت و کم نماز میخواند!
جاثلیق ناگهان متحیر شد و گفت: به خدا سوگند علم خود را باطل کردی و پایه کار خویش را ضعیف نمودی و من گمان میکردم تو اعلم مسلمانان هستی.
امام علیهالسلام: مگر چه شده؟
جاثلیق: به خاطر اینکه میگویی عیسی ضعیف و کم روزه و کم نماز بود، در حالی که عیسی حتی یک روز را افطار نکرد و هیچ شبی را (به طور کامل) نخوابید و صائم الدهر و قائم اللیل بود.
امام علیهالسلام: برای چه کسی روزه میگرفت و نماز میخواند؟!
جاثلیق نتوانست پاسخ گوید و ساکت شد (زیرا اگر اعتراف به عبودیت عیسی میکرد با ادعای الوهیت او سازگار نبود)
امام علیهالسلام:ای نصرانی! سؤال دیگری از تو دارم.
جاثلیق با تواضع گفت: اگر بدانم پاسخ میگویم.
امام علیهالسلام: تو انکار میکنی که عیسی مردگان را به اذن خداوند متعال زنده میکرد؟
جاثلیق در بن بست قرار گرفت و بنا به ناچار گفت: انکار میکنم، چرا که آن کس که مردگان را زنده کند و کور مادرزاد و مبتلا به برص را شفا دهد او پروردگار است و مستحق الوهیت.
امام علیهالسلام: حضرت الیسع نیز همین کار را میکرد و او بر آب راه میرفت و مردگان را زنده کرد و نابینا و مبتلا به برص را شفا داد، اما امتش قائل به الوهیت او نشدند و کسی او را عبادت نکرد. حزقبل پیامبر نیز همان کار مسیح را انجام داد و مردگان را زنده کرد.
سپس رو به رأس الجالوت کرده فرمود:ای راس الجالوت، آیا اینها را در تورات مییابی که بخت النصر اسیران بنی اسرائیل را در آن زمان که حکومت با بیت المقدس مبارزه کرد به بابل آورد، خداوند حزقیل را به سوی آنها فرستاد و او مردگان آنها را زنده کرد؟ این واقعیت در تورات مضبوط است، هیچ کس جز منکران حق از آن را انکار نمیکنند.
راس الجالوت: ما این را شنیده ایم و میدانیم.
امام علیهالسلام: راست میگویی، سپس افزود:ای یهودی این سِفر از تورات را بگیر و آنگاه خود شروع به خواندن آیاتی از تورات کرد، مرد یهودی تکانی خورد و در شگفت فرو رفت.
سپس امام رو به نصرانی کرد و قسمتی از معجزات پیامبر اسلام را درباره زنده شدن بعضی از مردگان به دست او و شفای بعضی از بیماران غیرقابل علاج را به برکت او برشمرد و فرمود: با این همه ما هرگز او را پروردگار خود نمی دانیم، اگر به خاطر اینگونه معجزات، عیسی را خدای خود بدانید باید « الیسع و حزقیل » را نیز معبود خویش بشمارید. زیرا آنها نیز مردگان را زنده کردند و نیز ابراهیم خلیل پرندگانی را گرفت و سر برید و آنها را بر کوههای اطراف قرار داد، سپس آنها را فرا خواند و همگی زنده شدند. موسی بن عمران نیز چنین کاری را در مورد هفتاد نفر که با او به کوه طور آمده بودند و بر اثر صاعقه مردند انجام داد، تو هرگز نمی توانی این حقایق را انکار کنی، زیرا تورات و انجیل و زبور و قرآن از آن سخن گفتهاند. پس باید همه اینها را خدای خویش بدانیم.
جاثلیق پاسخی نداشت بدهد، تسلیم شد و گفت: سخن، سخن توست و معبودی جز خداوند یگانه نیست.
سپس امام علیهالسلام در باب کتاب اشعیا از او و راس الجالوت سوال کرد. او گفت: من از آن بخوبی آگاهم. فرمود: این جمله را به خاطر دارید که اشعیا گفت: من کسی را دیدم که بر دراز گوشی سوار است و لباسهایی از نور در تن کرده (اشاره به حضرت مسیح) و کسی را دیدم که بر شتر سوار است و نورش مثل نور ماه (اشاره به پیامبر اسلام (ص)) گفتند: آری اشعیا چنین سخنی را گفته است.
امام علیهالسلام افزود:ای نصرانی، این سخن مسیح را در انجیل به خاطر داری که فرمود: من به سوی پروردگار شما و پروردگار خودم میروم و "بارقلیطا" (مقصود ازپارقلیطا یا فارقلیطا که حضرت مسیح از آمدن او خبر داده است، حضرت محمد صلی الله و علیه و آله است و این پیشگویی در انجیل یوحنا در ابواب 14و 15 و 16 وارد شده است.) میآید و درباره من شهادت بهحق میدهد. (آنگونه که من درباره او شهادت داده ام) و همه چیز را برای شما تفسیر میکند؟
جاثلیق: آنچه را از انجیل میگویی ما به آن معترفیم.
سپس امام علیهالسلام سؤالات دیگری درباره انجیل و از میان رفتن نخستین انجیل و بعد نوشته شدن آن بوسیاه چهار نفر: مرقس، لوقا، یوحنا و متی که هر کدام نشستند و انجیلی را نوشتند (انجیلهایی که هم اکنون موجود و در دست مسیحیان است)، سخن گفت و تناقضهایی از کلام جاثلیق گرفت.
جاثلیق به کلی درمانده شده بود ؛ به گونهای که هیچ راه فرار نداشت. لذا هنگامی که امام علیهالسلام بار دیگر به او فرمود:ای جاثلیق، هر چه میخواهی سوال کن، او از هرگونه سوالی خود داری کرد و گفت: اکنون شخص دیگری غیر از من سوال کند، قسم به حق که گمان نمی کردم در میان مسلمانان کسی مثل تو باشد. (کتاب سیره پیشوایان –مهدی پیشوایی)
