

دو نکته در این صحنه جلب نظر می کند نکته اول؛ از قدیم وقتی به ما ادب یاد می دادند می گفتند که هیچگاه شایسته نیست که کوچک تر جلوی پای بزرگ تر حرکت کند و این حرکت را نشانه بی ادبی می دانستند حالا چه برسد که این بزرگتر رهبر جهان اسلام باشند.
و نکته دوم آنکه در همچنین مراسم رسمی ای، شال مشکی ای که به عنوان علامت عزا استفاده می شود در لباس جناب سید حسن خود نمایی می کند و حال آنکه این روز روز عزاداری نبوده مگر اینکه ایشان عزادار همسر جناب صانعی باشد! که البته نماز میتش را هم به جماعت ایشان خواندند، همان کسی که اگر از همه حرف ها در مورد او صرف نظر نماییم،به اذعان سایت های ضد انقلاب مرجع حامی جنبش سبز است و به عبارت روشنتر یعنی این علامت گرچه مشکی است ولی داد می زند که پوشنده آن به نیت سبز آنرا به گردن آویخته است!!
بنده که در این موضوع کاملا با آقای هاشمی هم نظر هستم، توجه ایشان را به دو عکس زیر جلب می کنم. این عکس ها که خیلی اتفاقی در فایل های قدیمی کامپیوترم یافتمشان، ظاهرا مربوط به بازدید 5-6 سال پیش ایشان از مدرسه رفاه است:
وی در طول عمر خود جوایز متعدد بین المللی در سینما از جمله جشنواره فیلم کن و ... را بدست آورد. براندو دوبار به عنوان بهترین بازیگر نقش اول مرد جایزه اسکار را بدست آورد. اسکار دوم وی بخاطر بازی در بهترین فیلم تاریخ سینما (پدرخوانده) بود که وی آن را نپذیرفت.
ویدیوی زیر مراسم اسکار سال 1972 را نشان می دهد که در آن نامزدهای بهترین بازیگر مرد قرائت می شود و براندو بخاطر بازی در پدرخوانده اسکار را از آن خود می کند. ولی...
در بیشتر نظرسنجیهایی که از منتقدان، کارگردانان و سینماگران جهان صورت گرفته و میگیرد، فیلم «پدرخوانده» ساخته فرانسیس فوردکاپولا در جایگاه اول یا جزو چند فیلم برتر تاریخ سینما دانسته میشود. از نظر محبوبیت و عامهپسندی نیز «پدرخوانده» همین جایگاه جهانی را داراست و به تعبیری بر قله صنعت سینما ایستاده است.
مراد از این نوشته کوتاه، توصیف جایگاه «پدرخوانده» در سپهر هنر هفتم نیست بلکه نیت توشیحی است به رفتار متفاوت بازیگر سرشناس این فیلم، مارلون براندو در مقام برنده اسکار بهترین بازیکن مرد برای ایفای نقش تاریخی «دون کورلئونه». براستی میتوانید واکنش براندو افسانهای را حدس بزنید؟
براندو جایزه اسکار را قبول نکرد، در مراسم حاضر نشد و به جای خود یک سرخپوست را به مراسم اسکار فرستاد تا بیانیه براندو را به نفع سرخپوستان و در اعتراض به رفتار غیرانسانی هالیوود با این صاحبان اصلی سرزمین آمریکا بخواند. البته اجازه داده نشد این سرخپوست تمام بیانیه را بخواند و بعد از این نیز مدیران و اهرمهای رسانهای هالیوود تا سالها براندو را تحت تهاجم و فشار قرار دادند اما بهرغم همه تبلیغات منفی هالیوود، میزان محبوبیت براندو در آمریکا و دیگر نقاط جهان افزایش یافت.
این بازیگر اکنون در میان بسیاری از علاقهمندان سینما و منتقدان بهعنوان «بهترین بازیگر تاریخ سینما» شناخته میشود. خب! تا اینجا ما با یک هنرپیشه «آمریکایی» طرف هستیم که اینگونه «استقلال» خود را حفظ میکند و حیثیت «وابسته» هالیوود را به چالش میکشد و حرکت او در تاریخ سینما ماندگار میشود، پس بیراه نیست اگر ما از یک کارگردان «ایرانی» که جوایز مطرح سینمایی جهان- به هر علتی- به او داده میشود انتظار داشته باشیم در مراسم گلدنگلوب یا اسکار درسی که از براندو میآموزد، این باشد که سر خود را بالا بگیرد و از موضع یک ایرانی غیرتمند، جنایت اخیر ترور و خون تازه ریخته شده دانشمند هستهای کشورش را محکوم کند و اگر این شجاعت را ندارد که آمریکا و صهیونیستها را خطاب قرار دهد- چرا که صاحبان اسکار همانها هستند- لااقل غیرت داشته باشد و «بهطور کلی» ترور را در جهان محکوم کند و به رسم مألوف فیلمهای اصغر فرهادی یک پایان باز برای مخاطبش بگذارد تا مراد او را از «ترور» خود تفسیر و تاویل کنند.
آیا به نظر شما در برابر فداکاریهای بزرگ یک ملت این انتظار زیادی است؟

در حالیکه سال گذشته بهدنبال قطع ارتباطات موسوی و کروبی بهعنوان سران داخلی فتنه و حلقهی وصل جریان داخلی و خارجی، این احتمال از سوی ناظران امنیتی کشور مطرح میشد که بهتدریج لایههای خارجی فتنه ناچار به بیرون آمدن بیشتر از سایه خواهند شد، یکی از جدیدترین این نمونهها چند روز پیش از سوی یک روزنامه صهیونیستی رونمایی شد.
روزنامه صهیونیستی "یدیعوت آحارونوت" از دیدار "امیرعباس فخرآور" از اعضای فعال در طیف دانشجویی رادیکال علامه و همکار فعلی تلویزیون دولتی امریکا VOA با "زیپی لیونی" وزیر امور خارجه سابق رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی خبر داد.
در این دیدار، فخرآور با اعلام خوشحالی از حضور در سرزمینهای اشغالی، تنها دموکراسی موجود در منطقه را از آن اسرائیل دانست. لیونی هم با ابراز صمیمیت فوقالعاده با این فعال ضد انقلاب که علاقهی ویژهای به عکس یادگاری انداختن با مقامهای امریکایی و اسرائیلی و آبروریزی برای همطیفهای خود دارد، از علاقه خاصش به فعالان مخالف جمهوری اسلامی ایران خبر داد و خواستار برقراری ارتباط گسترده با این طیف شد.
اما آنچه که موجب شد تا توجه رسانههای خبری جهان به این دیدار جلب شود، اهدای لقب رهبر افتخاری جنبش سبز به جنایتکاری بود که در جنگ 33 روزه رژیم صهیونیستی با نیروهای مقاومت حزبالله لبنان، دست به کشتار گسترده و بیسابقه کودکان و زنان در منطقه "قانا" زد و این جنایت تاریخی را یک اقدام دفاعی مناسب در برابر تروریستها نامید!
دستبند سبز و لقب رهبر افتخاری جنبش سبز درحالی بر دست زیپی لیونی بسته میشود که خون کودکان مظلوم فلسطینی و لبنانی کماکان از دستان او پاک نشده است. شاید اکنون بهتر بتوان اقدامات و مواضع جریان برانداز و جنبش سبز در سال 88 را درک کرد؛ از "نه غزه نه لبنان" تا خط زدن شعار "مرگ بر اسرائیل"
"نه غزه نه لبنان" چقدر برای رژیم اسرائیل آب خورده است؟
"نه غزه؛ نه لبنان؛ جانم فدای ایران" این شعاری بود که دو سال گذشته در روز جهانی قدس توسط طیف حامی فتنه در خیابان کریمخان سر داده شد؛ افرادی که بهدلیل حضور پرشور و گسترده مردم در مسیر همیشگی راهپیمایی یعنی خیابان انقلاب به میدان هفت تیر رفته بودند تا بلکه آنجا بتوانند فارغ از اعتراض مردم، دست به ساختارشکنی بزنند. اگرچه مردم در روز قدس 88 هم مانند هر سال، شعارهای خود را متوجه رژیم صهیونیستی و بزرگترین پشتیبان و حامی آن کرده بودند اما رسانههای غربی و مخالف جمهوری اسلامی ایران ترجیح دادند تا به جای پوشش شعارهای مردم، به تبلیغ شعارهای همین جماعت بدهند و آنان را نماینده مردم ایران معرفی کنند.
اصلیترین شعاری که توسط این افراد سر داده شد، چیزی بود که صراحتا برخلاف آرمانهای بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و فلسفه روز جهانی قدس بود؛ شعاری که چند روز پیش از روز جهانی قدس توسط سایت رسمی وزارت امور خارجه اسرائیل توصیه شد و تلویزیون دولتی امریکا هم از تحقق آن در روز موعود خبر داد. اگرچه اندک بودن افرادی که این شعار را سر دادند و واکنش مردم نسبت به این اقدام ساختارشکنانه موجب شد تا سران این جریان هم متوجه اشتباه تاکتیکی خود در عریان کردن مواضع پنهان و ضدانقلابی خود شوند اما چند ماه بعد، مسالهای از سوی رسانههای معتبر بینالمللی مطرح شد که حاکی از شواهد جدید بود.
سال گذشته شبکه تلویزیونی «الجزیره» اسناد همکاری تشکیلات خودگردان فلسطین با رژیم صهیونیستی برای تضعیف جنبش حماس را به وسیله حمایت و هدایت آشوبگران ایرانی افشا کرد. این اسناد نشان میدهند که "صائب عریقات" مذاکره کننده ارشد تشکیلات خودگردان فلسطین در گفتوگو با "جمیز جونز" مشاور امنیت ملی امریکا در دوازدهم اکتبر سال 2009 (مهر 88) تصریح کرده است: «محمود عباس برای همراه کردن جریانی در ایران که حامی سازش با اسرائیل بودند، یک تاجر فلسطینی را راضی کرد تا 50 میلیون دلار برای راه اندازی یک شبکه رادیویی یکی از نامزدهای انتخابات ریاست جمهوری ایران یعنی میرحسین موسوی پرداخت کند.»
افشای این سند در حالی صورت گرفت که "آیتالله جنتی" دبیر شورای نگهبان نیز مرداد ماه سال گذشته در خطبههای نمازجمعه تهران خبر داد سران فتنه یک میلیارد دلار با واسطه برخی کشورهای عربی بهویژه عربستان سعودی برای براندازی نظام دریافت کردهاند
معترضان جنبش تسخیر «اوکلند» روزگذشته در اعتراض به ساختار سیاسی و اقتصادی نظام سرمایهداری آمریکا تظاهرات گستردهای را برپا کرده و پرچم آمریکا را به آتش کشیدند.




